چکیده:
کججیها از خاندانهای کهن تبریز بودند که با پذیرش مذهب تشیع به خدمت در سازمان دیوانی صفویان درآمدند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی بر پایۀ منابع و نسخههای خطی کوشیده تا ضمن بررسی تبار و پیشینه به نقش و جایگاه این خاندان در سازمان دیوانی صفویان بپردازد. یافتهها نشان میدهد که کججیها در جهتدهی و برانگیختن توجه اسماعیل صفوی در راستای یورش و تصرف آذربایجان و نیز شکست نهایی آققویونلوها نقش چشمگیری داشتند. آنان همچنین در انتقال و تداوم سنتهای دیوانی به دورۀ صفوی سهیم بودند و توانستند علیرغم رابطۀ پرفرازونشیب با شاهان تا اوایل سلطنت شاه عباس به مناصب بالایی در تشکیلات دیوانی صفویان برسند، ولی پس از آن از همۀ عرصههای دیوانی کنار گذاشته شدند. کججیها بر خلاف روایتها، پیش از دورۀ صفوی داعیۀ سیادت نداشتند، ولی در منابع آغازین صفوی از آنان به عنوان ساداتی که تبارشان به امام چهارم شیعیان میپیوندد یاد شده و برخی از آنان نیز از اواخر سدۀ یازدهم به این سو گرایش یافتند تا خود را با عنوان سادات حسینی بخوانند.
The Kujujis were one of the ancient families of Tabriz who served in the Safavid Diwani organization after adopting Shiite religion. This research has used a descriptive-analytical method based on sources and manuscripts and is aimed to examine the lineage and the role and position of this family in the Safavid court organization. The findings show that the Kujujis played a significant role in directing and drawing the attention of Ismail Safavi for invasion and occupation of Azerbaijan, as well as the final defeat of the Sufis. They also contributed to the transfer and continuation of Diwani traditions to the Safavid era and obtained high positions in the Safavid Diwani organization until the early reign of Shah Abbas, despite their tumultuous relationship with the kings, however, they were subsequently excluded from all Diwani arenas. Strangely, the Kujujis did not claim sovereignty before the Safavid era, but in early Safavid sources they were referred to as the Sadats who were descended from the fourth Imam of the Shiites, and some of them tended to do so from the late eleventh century bearing the title of “Sadat Hosseini”.
خلاصه ماشینی:
کججیهـا بـرخلاف روایـت هـا پـیش از دورة صـفوی داعیۀ سیادت نداشتند، ولی در منابع آغازین صفوی از آنان به عنـوان سـاداتی کـه تبارشـان بـه امـام چهـارم شیعیان میپیوندد، یاد شده و برخی از آنان نیز از اواخر سدة یازدهم به این سو گرایش یافتنـد تـا خـود را بـا عنوان سادات حسینی بخوانند.
همچنـین در پـژوهش هـای خـارجی میتوان از پژوهش های «کریستوفر ورنر» ایران شناس آلمـانی یـاد کـرد کـه تمرکـز پژوهش های وی بیشتر بر شیخ غیاث الدین محمد کججی و دیـوان او و نیـز مناسـبات این خاندان با سلاطین محلی، به ویژه دودمان جلایری تا پیش از سدة دهم قمری بوده اسـت (٢٠١٧ ,٢٠١٣ ,٢٠٠٦ ,Werner).
در پـژوهش بنیـادی پـیش رو نیـز بـا روش تاریخی و بر پایۀ منابع دست اول و داده های گویای تـاریخی و همچنـین نـسخه هـای خطی نویافته تلاش شده تا ضمن بررسی تبار، پیشینۀ دینی و دیـوانی آن خانـدان ، بـه روند تکاپوها، پویش ها، فراز و فرودها و نیز چگونگی همراهی و تعامل این خاندان با حکومت صفوی پرداخته شود و سپس جایگاه و نقش آنـان در تـشکیلات دیـوانی صفویان در بستر وضعیت های ناهمگون تاریخی مورد بررسی قرار گیرد.
چنین مـی نمایـد کـه ایـن رونـد دربارة تبار سیادت و شجره نسب کججی هـا نمـود عینـی تـری یافتـه اسـت ؛ زیـرا در شماری از منابع پس از صفویان ، همچون کتاب های روضات الجنان و جّنات الجنان و سراج الانساب از این خاندان به عنوان سادات یا ساداتی که تبارشان به امـام چهـارم شیعیان (ع ) میرسد، یاد شده است (گیلانی ، ١٣٦٧: ١٠١، ١٧٥).