چکیده:
آموزۀ خلق ابداعی در قرآن کریم و حدیث شریف ریشه دارد که موردتوجه فیلسوفان مسلمان نیز قرار گرفته است. خلق ابداعی برترین گونۀ تأثیر وفعل است وبه معنای پدید آوردن چیزی بدون مادّه وصورت پیشین میباشد؛ خلقی که تنها بر خالق و عنایت وی متوقف است. تحلیل و بررسی ادلۀ سمعی وعقلی بدین نتیجه میانجامد که این گونه فعل، ویژۀ واجبالوجود است و صدور چنین فعلی از ممکنات، محال است. دو دسته از آیات قرآن و احادیثی از ائمۀ اطهار: بهصراحت بر این اختصاص و امتناع دلالت دارد. همچنین پنج برهان عقلی بر استحالۀ ابداع از ممکن اقامه شده است: اکملیّت مبدِع (برتریِ پدیدآورنده)، مقتضای فعل ابداعی (ویژگیِِ پدیدآوری)، فقر ممکنات (نیازِ پدیدهها)، مقتضای حیِّز وماهیت (جایگاه وچیستی) و استقراء افعال ممکنات. تحلیل ادلۀ قرآنی وحدیثی وبررسی براهین عقلی بهویژه با استفاده از سخنان فلاسفۀ مسلمان به این نتیجه میانجامد که صدور فعل ابداعی از ممکنالوجود محال است. آثار این نتیجه در آموزۀ فلسفی عقل اول وپندارِ تفویض در خلقت قابلپیگیری و طرح میباشد.
خلاصه ماشینی:
با توجه به ویژگیهای فعل ابداعی و بر پایۀ ادلۀ سمعی و عقلی در هر دو گسترۀ کلام و فلسفه، فعل/خلق ابداعی تنها ویژۀ خداوند است و صدور چنین فعلی از ممکن محال میباشد.
بر اساس آنچه بیان کردیم، قدر متیقن میتوان خلق/فعل ابداعی را چنین تعریف کرد: آن گونه آفرینشی که مسبوق به مادّه یا صورت پیشین نباشد و تنها بر فیض و عنایت فاعل مبدِع، هستی یابد، ابداع نام میگیرد.
نظام احسن (سامانه برترین): از آنجا که در خلقت ابداعیِ جهان ممکن، هیچ چیز جز ذات مبدِع و فیض او تأثیر نمیگذارد؛ نه مادّه یا صورت پیشین، نه استعداد محدود یا زمان خاص و هیچ زمینۀ پیشینی وجود ندارد، بلکه هر آنچه هست، فیض تام وعلم فراگیر آفریدگار است، بنابراین جهان هستی بر اساس ابداع الهی، برترین سامانۀ ممکن در نوع و شخص خویش است.
» (ملاصدرا،1368، 6: 253) بر این اساس میتوان این برهان را چنین تقریر کرد: فعل ابداعی اعلی، اشرف و اتمّ (برترین، والاترین و سرآمد) گونههای افعال است، چون اخراج موجود از عدم است و بر هیچ چیز جز ذات مبدِع و فیض او متوقف نیست.
وی مینویسد: مقصود حکیمان الهی از فاعل، مبدأ وجود است، و آنکه شایستهتر به نام فاعل میباشد، کسی است که عدم کلّی را از چیزی طرد کند و او تنها خداوند یکتاست که به قدرت خویش چیزها را از نبودِ مطلق به هستی آورده واشیاء را بدون نمونۀ پیشین ابداع کرده است.
(میرداماد،1311ق: 13) بر این اساس، میتوان برهان را چنین تقریر کرد: فاعل مبدِع در فعل ابداعی خویش به هیچ مادّه و صورت پیشین، نیازمند نیست.