چکیده:
شکواییه، یکی از گونههای ادب غنایی است که در آن، شاعر نسبت به رویدادهای دردآورِ زندگی که سبب به تنگنا افتادن آدمی میشوند، گِلهمند است. بررسی شکواییهها میتواند مخاطب را با احوال شخصیِ سخنوران و وضعیت اجتماعی-سیاسی عصر آنان بیشتر آشنا سازد. در شعر نیما یوشیج (1338- 1276) که به حقیقت آیینۀ تمامنمای زندگی عصر اوست، انواع مختلف شکواییه نمود یافته است.نویسندگان در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام میگیرد، شکواییههای اجتماعی، سیاسی، شخصی و فلسفی را در اشعار فارسی نیما بررسی میکنند. تردیدی نیست که در سرودههای او شکواییۀ عرفانی قابلیّت طرح ندارد و در میان سایر گونههای بثّّالشکوی، شکواییههای اجتماعی و سیاسی با توجّه به زبان نمادین نیما و تعهّد اجتماعی او، چشمگیرتر است.شکواییههای نیما در سرودههای نخستین، بیشتر جنبۀ شخصی دارد؛ امّا بتدریج، گلههای او رنگ اجتماعی به خود میگیرد. وضعیّت مملو از خفقان و استبداد عصر نیما، سبب میشود تا شاعر از حاکمان نالایق و بیکفایت، انتقاد کند و از سوی دیگر، از غفلت و ناآگاهی مردم سادهدلِ جامعۀ خویش در رنج باشد. افزون بر این، نیما در سرودههایش از پیامدهای جنگ جهانی و تنگدستی و بیماری مردم، از انحراف جریانهای سیاسی و سوءاستفادۀ آنان از تودۀ فرودست و نیز از نظام ارباب-رعیّتی سخت گلهمند است.
Complaint is one of the lyrical species.in which the poet expresses his annoyance about the painful events of life and miseries. The examination of complaints can acquaint the audience with the personal circumstances of the speakers and the socio-political situation of their time. In Nima yoshij,s poems, which is really a full-length mirror image of the life at his time, all kinds of complaints are expressed. This research is done through a descriptive-analytical method to examine social, political, personal and philosophical grievances. Undoubtedly, the mystical complaints in Nima’s poetry cannot be plotted, but, among the species of complaints, social and political grievances in his symbolic language and social commitment are dramatic. Nima's grievances in his early poems are more personal, but his grievances gradually take up a social color. The dictatorship and autocracy of his age make him criticize incapable and incompetent rulers. In addition, the ignorance of people brought him a lot of pain. In his lyrics, he strongly complains about the consequences of the World War and the poverty and illness of the people, the deviation of political movements, their abuse of the lower masses and the feudal system.
خلاصه ماشینی:
گله گزاری در شـعر نیما و پیروان او بیشـتر به صـورت شـکواییه های اجتماعی-سیاسی خود را نمایان سـاخته اسـت ؛ چرا که در دورۀ پهلوی اول و دوم ، خفقان ، استبداد و فضای بستۀ جامعه تا حدی بود که شاعران نخست زبان به گله و شکایت از ناکارآمدی نظام فاسد، ناآگاهی مردم و اسـتثمار آنان به وسـیلۀ جیره خواران حکومت و اربابان محلی گشـودند؛ سپس با بهره گیری از نمـادهـای تـازه ، شـــعر آنان رنگ اعتراض و مقاومت به خود گرفت .
برای نمونه ، در شعر «محبس »، یکی از رنجبران در حالیکه خود و خانواده اش گرسنه هستند، کیسه ها و کیل های ارباب را پر از گندم میبیند و بدین گونه مخاطب را فرامیخواند تا شـاهد فساد این نظام ارباب - رعیتی باشد: کـه من و بچـه ام گرســـنـه بـه خم خـواجــه را کـیــل هــا بـود گـنــدم (همان : ١٠٤) شـــاعر در شـــعر «گرگ » نیز اربابان را چونان گرگانی میداند که کمین کرده اند تا حاصل زحمت رعیت بیچاره را به چنگ آورند: بـدین ســـان بر ســـر ایوانش اربـاب چو گرگـان در کمین ســـود باشـــد خورد، غلتـد، کنـد بســـیارها خواب دلش پر کین ، کفش بیجود بـاشـــد شــــمــا را بــنــگــرد از راه بــالــا چو کوشـیدید و حاصـل گشت بسته ای ابــلــه کشــــتــکــار نــاتــوانــا!
٣-١-٥- شکوه از شهرنشینی و مردم شهری در ادب فارسـی میتوان نمونه های بسـیاری از گلۀ شـاعران از مردم یک شـهر به دست داد، اما این موضــوع در شــعر نیما اندکی متفاوت اســت ؛ بدین گونه که او نحوۀ زندگی شـهری را نمیپسـندد و بارها از شـهرنشـینان گله کرده اسـت که زیباییهای طبیعت را نمیبینند و البته کمر به نابودی طبیعت بسـته اند.