چکیده:
اعتبار و حیثیت اجتماعی نهاد و سازمان روحانیت امروزه بیش از آنکه مرهون روایات مربوط به جایگاه عالمان دین یا حتی حالات معنوی ایشان باشد، مرهون نحوۀ حضور روحانیت در عرصۀ اجتماع است. اخلاقمداری در تعاملات اجتماعی، اصلیترین سرمایۀ اجتماعی این نهاد است. در این نوشتار به ابعاد و ساختار بخشی از این اخلاقمداری میپردازیم که به سواد اخلاقی شهرت دارد. برای این منظور، از مدل مفهومی هرمان و توآنا بهره بردهایم و با استفاده از معارف دینی و به یاری ملاحظات فلسفۀ اخلاقی و یافتههای روانشناسی اخلاق، این مدل را توسعه دادهایم. در این مدل، سه مؤلفۀ «حساسیت اخلاقی، استدلال اخلاقی و تخیل» سازۀ سواد اخلاقی را تشکیل دادهاند. قبل از هر چیز، مؤلفۀ استدلال اخلاقی را به قضاوت اخلاقی تغییر داده و آنگاه لوازم مفهومی و روانی هر کدام از این مؤلفه و زیرمؤلفههایشان را معرفی کردهایم. نگاه بافتگروانه، خروج از خودمیانبینی، حساسیت فراموقعیتی و آشنایی با قواعد اخلاق، بخشی از لوازم یادشدهاند. اصلیترین توسعۀ مفهومی این مدل در بخش قضاوت اخلاقی است که از ماهیت عقلی و شناختی محض به سمت ترکیب شناخت-هیجان تغییر جهت داده است. این تغییر مفهومی بر همۀ ابعاد سواد اخلاقی تأثیر گذاشته و آنها را غنا بخشیده است. این مدل میتواند کاستیهای سواد اخلاقی روحانیت را در تعاملات اجتماعی نشان دهد و مبنای طراحی دورههای آموزشی یا بازبینی دروس اخلاق سطح یک حوزۀ علمیه قرار گیرد.
The credibility and social status of the the clergies today owes more to the presence of the clergies in the community than to the narrations related to the position of religious scholars or even their spiritual states. Morality in social interactions is the main factor of social capital of this institution. In this article, we discuss the dimensions and structure of a part of this ethic, which is known as moral literacy. For this purpose, we have used the conceptual model of Herman and Tuana and have developed this model by using religious teachings and with the help of the considerations of moral philosophy and the findings of moral psychology. In this model, the three components of "moral sensitivity, moral reasoning and imagination" constitute the structure of moral literacy. First of all, we have changed the component of moral reasoning to moral judgment, and then we have introduced the conceptual and psychological components of each of these components and their sub-components. The contextualism view, the departure from egocentrism, the post-situational sensitivity, the familiarity with the rules of ethics, are some of the implications mentioned. The main conceptual development of this model is in the field of moral judgment, which has shifted from a purely rational and cognitive nature to a cognitive-emotional combination. This conceptual change has affected and enriched all aspects of moral literacy. This model can show the shortcomings of the moral literacy of the clergy in social interactions and be the basis for designing training courses or reviewing ethics courses at the level one of Hawzeh.
خلاصه ماشینی:
این ویژگیها فـرد را قـادر میسـازند پـس از تشـخیص وظیفۀ اخلاقی، با برخورداری از انگیزٔە اخلاقی، وظیفه را به درستی انجـام دهـد و بـه فرجام برساند؛ به عبارت دیگر، برای تحقق رفتار اخلاقی در تعاملات اجتمـاعی ایـن چهار مؤلفه باید در کنار هم قرار بگیرند که دو مـورد اول بـه تشـخیص وظیفـه و دو مورد آخر به انجام وظیفۀ تشخیص دادهشده مربوط هستند.
اما مؤلفۀ تخیل اخلاقـی (ethical imagination) بـه دو توانـایی شـناختی اشـاره دارد (همان ، ص ١٠٢): تصور انواع گزینه ها و راه های بدیل برای مواجهـه بـا موقعیـت اخلاقـی : مـثلاً انواع رفتارهایی که میتوان با کسی داشت کـه هنگـام خـروج از پارکینـگ ، رنـگ ماشین ما را خراش داده و یادداشت گذاشته است ؛ تخیـل خـود بـه جای دیگـران یـا در مـوقعیتی دیگـر: مـثلاً خودمـان را جـای کارگری بگذاریم که برای ما کار می کند و مـاه گذشـته بـه خاطر بیمـاری همسـرش نتوانسته منظم در محل کار حاضر شود.
منظور ما از توسعه در مفهوم سواد، از این جنبه اسـت کـه مؤلفـه های سـواد را از دانش محض خارج کنیم و آن را در حد یک توانـایی بـالقوه در نظـر بگیـریم ؛ مـثلاً چنین نباشد که شخص فقط بداند که قبل از قضاوت اخلاقی باید خودش را بـه جای طرف مقابل بگذارد، بلکه واقعا قادر به چنین کاری باشـد؛ یعنـی اگـر روزی انگیـزٔە لازم برای چنین کاری را داشته باشد، قادر به انجام آن هم باشد.