چکیده:
زمینه و هدف: این مقاله به بررسی تأثیر فرآیند نوسازی بر انتظام و امنیت اجتماعی لرستان طی دورههای تاریخی پهلوی اول، پهلوی دوم و انقلاب اسلامی میپردازد.
روششناسی: روشپژوهش تاریخی و مبتنی بر اسناد و مدارک و دادههای ثانویه است. واحدهای تحلیل، نظام سیاسی اجتماعی لرستان در دورههای تاریخی است.
یافتهها: یافتهها نشان میدهد که تا پیش از دوره پهلوی تنشها میان گروهها و اتحادیههای ایلی به طور عمده بر سر چراگاه بود. در روزگار پهلوی تا سال 1340، تنش میان ایلها برای مالکیت بیشتر زمین صورت گرفت. ولی در دهههای 40 و 50 برای اشغال پستهای اداری و تصدی امور دولتی و وابسته به دولت، به ستیزهجویی و رقابت پرداختند. در بعد از انقلاب نیز نزاعها و اختلافات قبیلهای باعث بینظمی و عدم انسجام اجتماعی شده است.
نتایج: فرآیند نوسازی در لرستان در نبود نهادهای کارای سیاسی به خشونت، بیثباتی و عدم انسجام انجامید. این نابسامانیها که بیش از همه از دگرگونی سریع اجتماعی مایه گرفتهاند، حاکی از تضادهای مدرنیزاسیون دولتی بود و همواره با مقاومتهای محلی همراه بوده است.
Background and objectives: This article examines the effect of the modernization process on social security and policing in Lorestan during the historical periods of Pahlavi I, Pahlavi II and the Islamic Revolution. Methodology: The research method is of a historical type based on documents and secondary data. The units of analysis are Lorestan's socio-political system in historical periods. Findings: The findings indicate that tensions between groups and tribal unions were predominantly on pasture before the Pahlavi period. In Pahlavi period until 1961, the tensions between the tribes took place for more land ownership. But in the 1960s and 1970s, they fought for militancy and employment of government offices and affairs. In the aftermath of the revolution, tribal conflicts and tribal disputes have also caused disorder and social insecurity. Results: The process of modernization in Lorestan led to violence, instability and incoherence in the absence of effective political institutions. These disruptions, mainly caused by rapid social change, indicate the contradictions of state modernization and have always been accompanied by local resistance
خلاصه ماشینی:
دولت براي برانداختن شيوه توليد کوچ نشيني در لرستان عملياتي چند را آغاز کرد: تخت قاپوي عشاير، ترويج کشاورزي، ايجاد روستاهاي نوين در قالب برنامه خانه سازي، مهاجرت نظاميان و فن سالاران نواحي مرکزي ايران (از بروجرد و ملاير تا تهران ) به خرم آباد و پيدايش طبقه دولتيان در منطقه به عنوان مجريان سياست مورد نظر، تأسيس مدارس نوين و گسترش سواد، ايجاد نهادهاي دولتي، ثبت مالکيت ارضي، تبعيد ناراضيان ، راه سازي، تقويت تجارت و ...
اجراي برنامه هاي نوسازي از بالا طي حدود شصت سال حکومت پهلوي در ايران و به دنبال آن وقوع انقلاب ١٣٥٧ و تشکيل جمهوري اسلامي ايران ، افزايش نفوذ دولت ، تداوم اجراي برنامه هاي توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي در سطح ملي و تغيير شرايط بين المللي 1 - Hoover و گسترش جهانيشدن و ورود عناصر جامعه مدرن نظير مبادلات پولي و آموزش و پرورش نوين به درون جامعه عشايري زمينه را براي از شکل افتادگي و فروپاشي نظام ايلي و تغيير ساختار و کارکرد آن فراهم نمود.
از نظر وي «مهم ترين مصداق ظهور جامعه جديد، دگرگوني روابط خويشاوندي و فراتر رفتن دامنه روابط اجتماعي 1 - Hutchison افراد از گروه هاي خويشاوندي است که به دنبال خود زمينه تمايزيابي و کثرت گرايي فرهنگي را فراهم کرده و در نهايت به تقسيم کار اجتماعي ختم شده است ، دورکيم با نگراني از پيامدهاي ظهور فردگرايي با توسعه مفهوم «فردگرايي اخلاقي» درصدد بوده تا راهکاري براي حفظ رابطه بين فرد و جامعه پيدا کند»(گيدنز، ١٣٨٩: :١٤).