چکیده:
سدۀ چهارم مسیحی، که با چرخش کنستانتینی و انقلابِ مذهبی آغاز شد، بیگمان یکی از مهمترین سدههای تاریخ است که منشاء تحولاتی بزرگ و ژرف در امپراتوری روم و به تبعِ آن، جهانِ مدیترانهای شد و همسایۀ خاوریِ روم یعنی ایرانِ ساسانی نیز به هیچ روی از این دگرگونیها برکنار نماند. به این ترتیب دورهای که در نیمسدۀ اخیر پژوهشگران آن را با برچسبِ جذاب و سازندۀ پسین باستان (Late Antiquity) شناسایی کردهاند، آغاز گشت. پئیدیای یونانی -که سپس پاگانیسم خوانده شد- با سرعت بیشتری جای خود را به فرهنگ و اندیشۀ شرقی (خاورنزدیکی داد) و تلاشِ نافرجامِ ژولیانِ مرتد برای نجاتِ جهانِ هیجانانگیزِ کلاسیک با شکست روبرو گشت. نه تنها ایرانشهر و ایرانشهریان در همۀ این رخدادهای مهم نقشآفرینی کردند، بلکه تأثیراتی جدی پذیرفتند. به گونهای که سدۀ سوم میلادی را باید دورۀ گذار در تاریخ ایران دانست. این دو مهم یعنی دگرگونی در جهانزیستِ مشاهدهگر (روم) و تحولات در درونِ سوژه (ایرانشهر) اهمیتِ بررسیِ موضوع سیمای ایرانشهر در منابعِ رومیِ این دوره را نمایان میکند. بر پایۀ این پژوهش در این دوره نگرشِ و دریافتِ رومیان از ایرانشهر به دو جناح کلاسیک-پاگانی کهن و کلیسایی-مسیحیِ نوین بخشبندی شد و پژوهشگر شکاف و تعارض فراوانی میانِ این دو جریانِ تاریخنگاری مشاهده میکند.
The 4th century CE, which began with the Constantinian shift and the religious revolution, is undoubtedly one of the most important centuries in the course of history, the origin of magnificent and profound changes in the Roman Empire and, consequently, in the Mediterranean world and its eastern neighbor, Iranian Empire. The Sassanids were not excluded from these changes by no means. Thus, the period the scholars have identified the Late Antiquity begins. The Greek Paedia - then called Paganism - more rapidly gave way to the Eastern culture and the oriental thoughts. Julian's last champion of the classical pagan world failed to save the old order. Iranshahr and its inhabitants played a role in these crucial events and had a serious impact. In such a way, the 3rd century CE (emergence of the Sasanians) should be considered a period of transition in the history of Iran. These two critical changes in the observer viewpoint (Rome) and the developments within the subject (Iranshahr) show the importance of studying the issue of the image of Iranshahr in the Roman sources of this period. Based on this research, in this period, the attitude and perception of the Romans about Iranshahr were divided into two classical-pagan and ecclesiastical-Christian factions, and one observes conflicts between these two currents of historiography.
خلاصه ماشینی:
سيماي ايرانشهر ساساني در سدٔە چهارم ميلادي در منابع رومي : تصويرسازي دوگانۀ مسيحي -پاگاني از شرق 1 بهرام روشن ضمير تاريخ دريافت : ۱۴۰۰/۰۳/۲۴ تاريخ پذيرش: ۱۴۰۰/۰۸/۰۳ چکيده سدٔە چهارم مسيحي ، که با چرخش کنستانتيني و انقلاب مذهبي آغاز شد، بي گمان يکي از مهم ترين سده هاي تاريخ است که منشاء تحولاتي بزرگ و ژرف در امپراتوري روم و به تبع آن ، جهان مديترانه اي شد و همسايۀ خاوري روم يعني ايران ساساني نيز به هيچ روي از اين دگرگوني ها برکنار نماند.
چنانکه سيمونز تفسير مي کند (xviii-xix :٢٠١٥ ,Simmons) تحولات جهاني در اواخر سدٔە دوم و اوايل سدٔە سوم به سمت خاصي بود و هم روم و هم ايران تلاش مي کردند خود را با روح زمانه تطبيق داده و انديشه هاي مذهبي سنتي را با اصلاحات به گونه اي استوارتر بنا گردانند تا در برابر اديان تازه مقاومت کنند.
در دورٔە مورد نظر ما يعني سدٔە چهارم بايد به آثاري که نگاه و زاويۀ ديد تاريخ نگاران کلاسيک اين دوره را -در رأس آنان آميانوس مارکلينوس، يا تاريخ نگاران کليسايي که با اوزبيوس آغاز مي شود- بررسي کرده اند، نگريست .
يک سال بعد اثر مهم ديگري دربارٔە ژوليان مرتد به دست تيتلر نگاشته شد٦ که ، با توجه به پيوند ناگسستني ژوليان و آميانوس، اين اثر نيز در زمينۀ شناخت نگرش تاريخ نگار يونان زبان روم نسبت به ايران و ايرانيان مفيد است .
براي بررسي بيشتر واقعيت مذهبي جنگ هاي ايران و روم از سده چهارم بنگريد به : Smith, 2016, Constantine and the Captive Christians of Persia: Martyrdom and Religious Identity in Late Antiquity.