چکیده:
آنچه از کلمه هایی مانند استعمار، استثمار و استکبار پیداست، کشورهای جهان سوم و در حال توسعه به دلیل وجود عدم توازن و برابری در مبادلات تجاری و معاملات با کشورهای پیشرفته، الفاظ فوق را برای آنها بکارمی گیرند که دلیل اصلی آن را می توان ناشی از کلیه اقدامات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشورهای پیشرفته در جهت اطمینان از تامین منابع لازم و ارزان مورد نیاز صنایع آنهاست که حتی در مواردی منجر شده که به صورت مستعمراتی با آنها برخورد نمایند و حتی حکومت های دست نشانده ایجاد نمایند. ضرورت مطالعه و پیگیری تحولات فزاینده سیاسی در سطح منطقه و جهان که از یکی دو دهه قبل آغاز شده و روند پرشتابی را دنبال میکند، ما را با فرایند شکلگیری و چگونگی تحقق استعمار نوین آشنا میسازد. این مفهوم، که برای اولین بار توسط مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان سازمان صدا و سیما مطرح گردید، از مفاهیم جدید ادبیات و گفتمان سیاسی حاکم بر نظام بینالملل است. ایشان در این دیدار فرمودند: «تلاش طبقه زرسالاران اقتدارطلب برای تسلط بر منابع حیاتی و مالی جهان، آغازگر استعمار نوین و کاملاً جدید است». باید توجه داشت که استعمار، امپریالیسم و سلطهگری از گذشته دور تاکنون، نشان داده است که هزاران چهره آشکار و نهان دارد که همچون تارهای عنکبوت بر تمام جوانب زندگی جوامع تحت سلطه تنیده شدهاند. این چهرهها در بیشتر موارد، با ظاهر بشردوستی، صلحطلبی، آزادیگرایی، ترویج عمران و آبادی و مانند آن به صورت دامهایی خطرناک، فرا راه ملتها گسترده شدهاند. روشن است که با آگاهی از این ظاهر فریبیها، میتوان از این دامها رهید و با پیگیری سیاستهای مدبرانه و آینده نگرانه داخلی و خارجی، میتوان مانع تحقق اهداف سلطه جویانه استعمارگران شد. در این نوشتار، به بررسی حقوق و تکالیف دولت ها برای مبارزه با استعمار نوین در حقوق بین الملل بشر صورت گرفته است