چکیده:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه تأثیر آموزش مهارتهای زندگی و کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر هوش هیجانی دانشآموزان دختر بوده است. روش پژوهش نیمهتجربی (پیشآزمون- پسآزمون) با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. 60 نفر از دانشآموزان پایه نهم دبیرستانهای دخترانه ناحیه 3 تهران (روشنگران، بامداد پارسی، نرجس) در سال تحصیلی 99-1398 که دارای نمرات پایینتر در مقیاس هوش هیجانی بار- آن (1997) بودند بهروش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفری) قرار گرفتند. برای گروه اول آموزش مهارتهای زندگی (10 جلسه: هر هفته یک جلسه یکونیم تا دو ساعته) و برای گروه دوم آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی (8 جلسه: هر هفته یک جلسه دو ساعته) اعمال شد و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. همه آزمودنیها پیش از آغاز آموزش و پس از آن، پرسشنامه هوش هیجانی بار- آن (1997) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس تکمتغیره و چندمتغیره استفاده شده است. نتایج نشان داد که میانگین نمرات در متغیر هوش هیجانی و مؤلفههای آن در گروه آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به گروه آموزش مهارتهای زندگی و در گروه آموزش مهارتهای زندگی نسبت به گروه کنترل در پسآزمون بهطور معناداری افزایش یافته است. در کل میتوان نتیجه گرفت که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی در افزایش هوش هیجانی دانش آموزان دختر مؤثرتر از آموزش مهارتهای زندگی است.
The present research aims to compare the effect of training on life skills and mindfulness-based reducing stress upon emotional quotient in schoolgirls. A semi-empirical method (i.e., pre-test and post-test) was devised for the research, which included a test group and a control group. 60 ninth-grade students with lower grades on the Bar-On Eq-i scale (1997) were selected by means of convenience sampling from three girls' high schools in School District 3 in Tehran (Roshangaran, Bamdad Parsi, and Narjes) during the school year of 2019-2020 and randomly put into two test groups (each consisting of 20 students) and a control group (consisting of 20 students). The first group were given training on life skills (consisting of ten weekly sessions, each session lasting 90 to 120 minutes), while the second group were trained in mindfulness-based stress reduction (8 weekly 2-hour sessions). The control group received no training at all. All examinees filled out the Bar-On Eq-i questionnaire (1997) before and after training. Univariate and multivariate covariance analysis was used for data analysis. The results pointed out meaningful increases in average emotional intelligence scores as well as its components in the post-tests in the mindfulness-based stress reduction group compared to the life skills group and also in the life skills group compared to the control group. It can be concluded overall that mindfulness-based stress reduction training proved more effective than training on life skills when it came to improving female high school students' emotional intelligences.
خلاصه ماشینی:
پژوهشها نشان داده اند که آموزش مهارتهاي زندگي مي تواند بر هوش هيجاني و شــادکامي (لولتي و همکاران ، ٢٠١٢؛ ويســه ، رافضي و مشهدي فراهاني ، ١٣٩٥)، عزت نفس و مسئوليت پذيري (عسگري ، احتشام زاده و نقابدار، ١٣٩٣)، توانايي برقراري ارتباط مثبت ، عزت نفس و ابراز وجود (ســاجدي ، آتش پور، کامکار و صمصام شــريعت ، ١٣٨٨) در نوجوانان مؤثر واقع شود.
از ميان جامعه آماري پژوهش که شامل همۀ دانش آموزان پايه نهم دبيرستانهاي دخترانه نواحي بيستگانه آموزش و پرورش شــهر تهران در سال تحصيلي ٩٩-١٣٩٨ بود، نمونه آماري پژوهش متشکل از ٦٠ دانش آموز پايه دهم دبيرســتانهاي دخترانه (روشــنگران ، بامداد پارسي و نرجس ) نواحي بيستگانه شهر تهران که داراي نمرات پايين تر در مقياس هوش هيجاني بار- آن (١٩٩٧) بودند با اســتفاده از روش نمونه گيري در دســترس انتخاب شــده و به صورت تصادفي در دو گروه آموزش مهارتهاي زندگي و آموزش کاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي (هر گروه ٢٠ نفر) و يک گروه کنترل (٢٠ نفر) جايدهي شده اند.
براي مقايســه تأثيــر آموزش مهارتهاي زندگي و آموزش کاهش اســترس مبتنــي بر ذهن آگاهي بر مؤلفه هاي هوش هيجاني دانش آموزان دختر از تحليل کوواريانس چندمتغيره اســتفاده شــده است .
نتايج پژوهش همچنين نشــان داد که ميانگين نمــرات در همۀ مؤلفه هاي هوش هيجاني در گروه کاهش اســترس مبتني بر ذهن آگاهي نســبت به گروه آموزش مهارتهاي زندگــي و در گروه آموزش مهارتهاي زندگي نسبت به گروه کنترل در پس آزمون به طور معناداري افزايش يافته است .
به طور کلي مي توان نتيجه گرفت که آموزش کاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي در افزايش هوش هيجاني دانش آموزان دختر مؤثرتر از آموزش مهارتهاي زندگي است .