چکیده:
اشارهای به چیستی ایده کمربند ـ راه، اشارهای است که در این مقالة کتابخانهای، شناخت چین مدرن را بهعنوان مبدع آن ضروری میسازد. درنتیجه، سرگذشت چین مدرن در دو مرحلة کمونیست و توسعة اقتصادی شتابان، مرکز توجه قرار میگیرد. یکی از پیامدهای داخلی چنین روندی ایجاد شکاف توسعهای میان برخی مناطق کشور است که دولت را به اجرای برنامههایی برای رفع این بیتوازنی وامیدارد. پیدایش طبقة متوسط دیگر پیامد این روند است که به مصرف محصولات فرهنگی غربی گرایش دارد. این مسئله، بستر چالشهای «تله طبقة متوسط» و «دموکراسیخواهی» را در عرصههای اقتصاد و سیاست پدید میآورد. توسعة اقتصادی شتابان چین، افزون بر پیامدهای داخلی، پیامدهای خارجی ویژهای دارد که شکاف اقتصادی ـ سیاسی شرق و غرب نظام بینالملل، یکی از آثار آن است. تجربه متفاوت چینیها در توسعه، به تحول نظریههای توسعه ختم میشود؛ زیرا مقایسة نسبت همسازی میان دموکراسی و توسعة اقتصادی در تجویز ذهنی امریکاییها با تجربة عینی چینیها در تباین قرار دارد. به این مسئله میتوان حواشی چشمانداز جهانی توسعه چین و طرح ابرقدرتی آنرا افزود که بعضاً از سوی امریکاییها تولید و ترویج میشود؛ و از قضا، مفاهیم راه، جهانیسازی و ابرقدرتی، ظرفیتهای مهمی برای پیشبرد این بحث است. از این منظر، امروزه ما با دو دیدگاه مختلف دربارة راه ابریشم مواجهیم: راه ابریشم جدید چینی، راه ابریشم نوین امریکایی. درنهایت نیز مسئلة ایران و راه ابریشم از جهات مختلف بررسی خواهد شد.
In this article, which was done using library method, first a reference is made to quiddity of the idea of Belt-way. A hint that makes it necessary to know modern China as its creator. As a result, the history of modern China is considered in two stages: communism and rapid economic development. This could create the context for the "middle class trap" and "democracy desire" challenges in economics and politics. China's rapid economic development, in addition to its internal consequences, has special external consequences, one of the manifestations of which is the economic-political divide between the East and the West of the international system. The different experiences of the Chinese in development can lead to the evolution of development theories; because the comparison of the harmonization ratio between democracy and economic development in the mental prescription of Americans with the objective experience of the Chinese is in contrast. The margins of China's global development vision and its superpower plan can be added to this that sometimes produced and promoted by Americans. Ironically, the concepts of way, globalization and superpower are important capacities to advance this debate.From this perspective, today we are faced with two different views about the Silk Way: the New Chinese Silk Way, New American Silk Way. Finally, we have tried to examine the issue of Iran and the Silk Way from different directions.
خلاصه ماشینی:
رابطه توسعه سياسي و توسعه اقتصادي دوره تاريخي شرايط عيني کنش عملي / ادعاي نظري پيشرفت اقتصادي - اجتماعي و استقلال پيش از قرن ١٩ دورٔە استعمار و غلبه اروپامداري سياسي ، پيش شرط ايجاد نهادها و فرايندهاي دموکراتيک پيدايش نظريات تکاملي بر اساس تجربه تقدم توسعه سياسي (دموکراسي ) بر توسعۀ قرن ١٩ جوامع غربي اقتصادي پايبندي به گسترش دموکراسي و حقوق بشر به وقوع جنگ هاي جهاني و تضعيف دولت هاي عنوان اهداف رسمي استعماري ، آغاز موج استقلال طلبي در اغماض ايالات متحده و ساير حکومت هاي ١٩٤٠ تا ١٩٦٠ مستعمرات ، تشديد جنگ سرد و خطر غربي دربارٔە خشونت و ناتواني بسياري از گسترش کمونيسم ، شکل گيري سازمان ها و حکومت هاي استبدادي وابسته به آمريکا در نهادهاي بين المللي به ابتکار آمريکا کشورهاي درحال توسعه فروپاشي شوروي ، تحت فشار قرار گرفتن و محکوم شدن کشورهايي که از نظر غربي ها شرط ضروري دانستن حکومت دموکراتيک سال ١٩٩٠ در برابر روند دموکراسي مقاومت مي کردند براي توسعۀ اقتصادي در هر شرايطي به نقض حقوق بشر با چالش مواجه شدن نظريه هاي مرسوم توسعه دستيابي چين به عنوان يکي از متهمان از جمله ارتباط دموکراسي و حقوق بشر با توسعه نقض حقوق بشر و دموکراسي ، به توسعۀ اقتصادي ، امروزه سريع و ممتد؛ تحقق توسعه اقتصادي بدون ترديد در اعتبار و استقلال گفتار کارشناسي توسعۀ سياسي نهادهاي بين المللي به هر روي ، اين مقاله دو ادعاي روشن دارد: الف ) مدتهاست که توسعه سياسي بر توسعه اقتصادي مقدم دانسته مي شود؛ اما کشورهاي غربي نمي توانند از برخورد دوگانه خود دست برداشته و نقض دموکراسي و حقوق بشر را به ابزارهايي سياسي فروکاسته اند.