چکیده:
درباره مدیریت عملکرد و روابط فرد و سازمان سازمان در چند سال اخیر در کشور متون بسیاری در اختیار مدیران و سیاست
گذاران قرار گرفته است. اما به درستی میتوان ادعا کرد که هنوز جایگاه کلیدی و نقش راهبردی مدیریت عملکرد و روابط فرد و
سازمان در افزایش بهره وری و کارایی سازمانی، ایجاد تعهد و دلبستگی شغلی و تعالی عملکرد کارکنان برای بسیاری از دست
اندرکاران اجرایی در سازمانها مشخص نشده است. تلاش برای بهبود و استفاده مؤثر و کارآمد از منابع گوناگون همچون نیروی
کار، سرمایه، مواد، انرژی و اطلاعات، هدف تمامی مدیران سازمانهای اقتصادی و واحدهای تولیدی صنعتی و مؤسسات خدماتی
است. دموکراسی سازمانی غالباً با افزایش مشارکت و رضایتمندی کارمندان، سطوح بالاتر نوآوری، افزایش تعهد ذینفعان و در
نهایت افزایش عملکرد سازمانی را به همراه دارد. با این حال، فرایندهای دموکراتیک همچنین میتوانند زمان قابل توجه و سایر
منابع سازمانی را جذب کنند و تصمیمات را از بین ببرند، که ممکن است منجر به کاهش کارایی شود. یکی از مهمترین اهداف در
هر سازمان، ارتقای سطح بهره وری آن است و با توجه به اینکه انسان در ایجاد بهره وری نقشی محوری دارد، بهبود عملکرد و
بهسازی نیروی انسانی، نیاز انکارناپذیر هرسازمان است و مدیریت عملکرد، ابزاری برای دستیابی به قابلیتهای کارکنان، رشد و
شکوفایی برای رسیدن به اهداف سازمان، شفاف شدن نیازهای آموزشی و ارائه بازخورد لازم به آنهاست. دموکراسی تنها محدود به
نهادهای سیاسی نیست، بلکه شامل استقرار دموکراسی در کل جامعه، نهادها و سازمانهای آن است. دموکراسی سازمانی برای تحقق
ایده آلهای دموکراتیک، نظیر استقلال فردی، آزادی اجتماعی، آزادی بیان و مشارکت در همه مسائلی که زندگی شهروندان را
تحت تأثیر قرار میدهد، ضروری و لازم است. هدف از این پژوهش، برسی مدیریت عملکرد و روابط فرد و سازمان با تاکید بر
دموکراسی سازمانی در سازمانها است تا بتواند با استفاده از اصول دموکراسی، نحوة عملکرد منابع انسانی و همچنین تاثیر این
اصول بر بهرهوری را مشخص کند. همچنین با نگاهی به تئوری مشارکت و درگیری کارکنان و جایگاه سازمانهای بین المللی کار
در تنظیم روابط کار در کشورها به برسی ورابط فرد و سازمان میپردازد.