چکیده:
سقط جنین از نظر شرعی حرام و از نظر عقلایی ظلم شمرده میشود و در آن تفاوتی میان قبل از ولوج روح و بعد از آن نیست. با این حال فقهای امامی در برخی موارد خاص، سقط جنین را اجازه داده، و در برخی موارد دیگر اختلاف کردهاند. یکی از موارد اختلافی، موردی است که بقای جنین به صورت بالفعل جان مادر را تهدید نمیکند، ولی خطرهای شدید کمتر از مرگ ـ مانند عفونت شدید و جدا شدن رحم، عقیم شدن دائمی و... ـ را به دنبال دارد. در این موارد، این پرسش مطرح است که آیا سقط جنینی که در شرف مرگ است، برای حفظ مادر از مخاطرات کمتر از مرگ، جایز است یا خیر؟ نویسنده برای پاسخ به این سؤال، با روش کتابخانهای ـ تحلیلی، به ارائه و نقد ادلۀ حرمت پرداخته و با استناد به آیات و روایات و بنای عقلا درصدد اثبات جواز سقط با شرایط خاص است. احراز موضوعی جنین مخاطره آفرین به اتکای گفتۀ کارشناسان پزشکی و تعیین حکم دیه در فرض سقط از فروعات مهم این بحث است. در مجموع میتوان گفت هرچند که اصل اولی در سقط جنین، حرمت است، ولی سقط آن در این موارد خاص، برای شخص مادر جایز است و او میتواند با خوردن دارو اقدام به قتل جنین و سپس سقط آن نماید، بدون اینکه قصاص یا دیه بر او واجب شود.
الاجهاض حرام من وجهه نظر الشرع و ظلم من وجهه نظر العقلاء. و لا فرق ان یکون قبل ولوج الروح او بعده الا ان الفقهاء الامامیه سمحوا بالاجهاض فی بعض الحالات الخاص و اختلفوا فی بعض الحالات الاخر. احدی الموارد المثیره للجدل هی الحاله التی لا یهدد بقاء الجنین حیاه الام بالفعل؛ ولکن ینطوی بقايه علی مخاطر شدیده اقل خطوره من الموت مثل سرایه العدوی الشدید و انفصال الرحم و التعقیم الدايم و غیر ذلک. فی هذه الحالات یطرح هذا السوال نفسه: هل یجوز الاجهاض علی الجنین الذی یکون علی وشک الموت لحفظ الام من مخاطر اقل من الموت ام لا؟ للاجابه علی هذا السوال تقدم الکاتب بمنهج التحلیلی-المکتبی ادله الحرمه و نقدها و حاول اثبات جواز الاجهاض فی بعض الشرايط الخاصه بالاستناد الی الایات و الروایات و بناء العقلاء. یعتبر احراز الموضوع فی الجنین الخطیره للام بالاتکاء علی قول الاطباء الخبراء و تعیین حکم الدیه فی حاله الاجهاض، من الفروع المهمه لهذا النقاش. و بعد البحث یمکن القول بانه وان کان الاصل الاولی فی الاجهاض هو الحرمه ولکن یجوز فی هذه الحالات الخاصه اسقاط الحمل لشخص الام و یجوز لها ان تقوم بقتل و اسقاط الجنین باستعمال الادویه من غیر ان یفرض علیها قصاصا و دیه.
خلاصه ماشینی:
در این موارد، به گفتۀ متخصصان، در صورتی که جنین کمتر از 24 هفته داشته باشد، گرچه ممکن است تا مدتی هم زنده بماند، ولی امکان زنده نگاه داشتن آن وجود ندارد و به هر حال، دیر یا زود از بین خواهد رفت؛ اما نگاه داشتن آن در رحم مادر، به احتمال قوی موجب عفونت رحم شده و ممکن است بعد از مرگ جنین که میخواهند جنین را از رحم مادر خارج کنند، مجبور شوند رحم را نیز خارج کنند تا عفونت آن، مادر را در معرض قطع عضو و بیماریهای سخت قرار ندهد.
ر. ک: حلی، المعتبر في شرح المختصر، ج1، ص273؛ حکیم، منهاج الصالحین، ج2، ص300، م 4؛ خویی، منهاج الصالحین، ج2، ص284، م 1379؛ همو، المسائل الشرعية، ج2، صص 309 ـ 310؛ سبزواری، مهذّب الأحكام، ج29، ص309؛ جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الإسلامي، ج5، ص394؛ ایروانی، دروس تمهیدیة، ج1، ص165.
استدلال چهارم نیز پذیرفتنی نیست؛ زیرا مبتنی بر این امر مسلم و روشن است که یکی از اغراض لزومی شارع، وجوب حفظ نسل بشر و حرمت تفریط دربارۀ آن، بعد از تحقق و انعقاد است؛ اما اگر این استدلال پذیرفته شود، یک دلیل لبّی است که نمیتواند اطلاق داشته باشد و مواردی را که اضطرار یا عناوین ثانوی دیگر عارض میشوند، شامل شود؛ زیرا معلوم نیست که سقط جنین در جایی که بقای آن عسر و حرج دارد، مصداق ظلم باشد، به ویژه اگر بقای آن بر عکس غرض لزومی شارع، مانع از باروری مادر و موجب عقیم شدن او شود.