چکیده:
قابلیت شخصی از مهمترین جنبههای بهزیستی ذهنی است که بر انگیزه و میزان فعالیت و تلاش افراد برای رسیدن به موفقیت و پیشرفت تأثیر میگذارد. هدف پژوهش بررسی قابلیت شخصی ساکنان محلات محروم است. این مفهوم (سازه) در دو بعد «امید به آینده» و میل به «برنامهریزی در زندگی» سنجیده شده است. این پژوهش از نوع پیمایشی است که در آن با استفاده از نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای با 804 نفر از افراد بالای هجده سال ساکن در محلات محروم (404 نفر) و مناطق غیر محروم (400 نفر) شهر کرمان مصاحبه شده است. علاوهبر این بهمنظور مقایسه امید به آینده ساکنان محلات محروم با نمونه کشوری، یافتههای طرح ملی سنجش سرمایه اجتماعی کشور (1394) مورداستفاده قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که میزان امید ساکنان محلات محروم به شکل آشکاری کمتر از میانگین کشوری است. همچنین یافتهها نشان داد سطح قابلیت شخصی ساکنان محلات محروم در دو بعد «امید به آینده» و میل به «برنامهریزی در زندگی»، از ساکنان محلات برخوردار پایینتر است. علاوه بر این نتایج حاکی از آن است که میزان قابلیت شخصی در خود محلات محروم هم متفاوت است و این تفاوت به لحاظ آماری معنیدار است. بررسی تفاوتها در سه محله محروم نشان میدهد که میزان قابلیت شخصی ساکنان آنها در سطح فردی با تحصیلات، درآمد، امنیت، بینظمی اجتماعی و اعتماد و در سطح محله با شاخصهای انباشتی عوامل مذکور بهجز عامل اخیر (اعتماد) همبسته است. سرانجام اینکه متغیر وابسته در سطح فرامحلی با عواملی چون فقر تمرکزیافته، انزوای اجتماعی، رسمی سازی، محیط کسبوکار و شرایط اقتصادی ارتباط دارد.
Character strengths is one of the most important aspects of well-being which affect the motivations and activities of the individuals in approaching success and achievement. The present research aims to study the character strengths of the individuals living in disadvantaged neighborhoods. The concept(construction) is measured in two aspects: hope for the futures and tendency to planning.The present research is a survey in which multi-stage cluster sampling has been used. The sample includes 802 individuals (higher than 18 years old), living in disadvantaged neighborhoods(404 individuals) and advantaged neighborhoods(400 individuals) of Kerman. Moreover, to compare the hope in the future of residents of the disadvantaged neighborhoods and the national sample, the findings of the national project of measuring the social capital (1994) have been used. According to the research findings, the hope in the future of the residents of disadvantaged neighborhoods is significantly less than national average. Also the findings show that the level of character strengths of the residents of disadvantaged neighborhoods in the two aspects of hope in the future and tendency to planning in life are lower than the residents of the advantaged neighborhoods. Moreover, according to the findings the character strengths of in the disadvantaged neighborhoods are different and statistically meaningful.The study of the differences in the three disadvantaged neighborhoods shows that the character strengths of the residents are correlated with education, income, security, social disorder and trust and with accumulative indexes of the above mentioned factors except the recent one(trust) in the local level. At last, it is necessary to mention that in the extra local level, the dependent variable is related to some factors such as concentrated poverty, social isolation, formalization, the business atmosphere and the economical circumstance.
خلاصه ماشینی:
بر اساس آنچه آمد سؤال اساسي تحقيق حاضر اين است که آيا زندگي در محلات محروم بر قابليت هاي شخصي ساکنان آن (اميد به آينده و ميل به برنامه ريزي در زندگي ) تأثير مي گذارد؟ شايان ذکر است که در اينجا ايده مکان تنها به عنوان يک محيط فيزيکي موردتوجه نيست بلکه مهم تر از آن به عنوان بازنمود فضايي نيروهاي اجتماعي و اقتصادي مورد تحليل قرار مي گيرد.
ما در اين تحقيق از طريق بررسي اميد به آينده و ميل به برنامه ريزي در سه محله محروم و سپس مقايسه آن ها با محلات و مناطق برخوردار و بهره مند در شهر کرمان ، اهميت و نقش محله را در شکل گيري قابليت هاي شخصي ساکنان که براي پيشرفت شخصي و اجتماعي آن ها حائز اهميت است ، موردمطالعه قرار خواهيم داد.
فرضيه هاي پژوهش : با توجه به مشخص شدن رابطه متغيرهاي مستقل با متغير وابسته و تبيين اين روابط بر اساس ديدگاه هاي مطرح شده در بخش مباني نظري ، فرضيه هاي زير مطرح مي گردد: فرضيه کلي : هرچقدر انزواي اجتماعي محلات محروم بيشتر باشد، قابليت شخصي ساکنان سال دوم (اميد به آينده و ميل به برنامه ريزي در زندگي ) کمتر است .
سال دوم شماره دوم در ارتباط با متغير قابليت شخصي (شاخص کل ) که با تجميع گويه هاي اميد به آينده و ميل تابستان ١٤٠١ به برنامه ريزي محاسبه شده است ، مقدار T تک نمونه اي معادل ٥/٩٤ – است که نشان مي دهد 164 با اطمينان ٠/٩٩ و سطح خطاي کمتر از ٠/٠١ تفاوت معني داري بين دو ميانگين قابليت شخصي ساکنان محلات محروم (٣٠/٨٣) و ساکنين مناطق غير محروم (٣٢/٦٣) وجود دارد.