چکیده:
یکی از این داستانهای تمثیلی، گزارش «توصیه پدر به همبستگی فرزندان با تـمثیل زورآزمایی آنان در شکستن چوبهای به همپیوسته» است. هدف این پژوهش، نمایاندن سرچشمههای منثور و منظوم این روایت در ادب عربی و فارسی است.
پس از بازگویی و مقایسه مآخذ با نگاهی ساختارشناسانه، طرح داستان در هر یک از این روایتها تشریح و مشخص شد که هر یک از آنها تا چه اندازه به نقلهای نخست داستان وفادارتر بوده است. توصیف و تحلیل دیگر وجوه اشتراک و افتراق این روایتها نیز به تفصیل انجام شده است.
مهمترین نتیجه این بررسی که براساس شیوه مقایسهای ـ تطبیقی به انجام رسیده، این است که پیام اصلی همه روایات (دعوت به اتحاد و دوری از تفرقه) یکسان است؛ اگرچه طرح داستان در مآخذ عربی و فارسی یکسان پیش نرفته است. همچنین قدیمترین مأخذ این داستان در ادب عربی کتاب «وصایا الملوک»، و در ادب فارسی کتاب «راحه الصدور» است.
Allegorical stories indicate the originality and antiquity of the literature of each nation.One of these stories is the report of "the recommendation of father to the solidarity of children with the allegory of their bodily strength in breaking the connected woods”.The aim of this project is to show the verse and prose clues of this story in arabic and persian literature and after the retelling and comparison of each sources, the plot of the story is described and identified in each narratives with a structural view to find out to what extent the narratives were faithful to the first quotations of the story.
The description and analyses are other similar and different aspects of these narratives have been also done in detail.
The most important result of this study which was conducted based on comparison- comparative method explained that the message of all narratives are similar and is "invitation to solidarity and the phrase invitation to silidarity and integration and the avoidance of division". However, the plot of the story is not the same in persian and arabic sources. Furthermore, the oldest source of this story in arabic literature is a book called "Vasaya Almolouk" and in persian literature "Rahatolsodor".
خلاصه ماشینی:
٢ -١ پيشينه تحقيق هرچند مقالات و پايان نامه هاي بسياري درباره آثار شاعران يادشـده (طغرايـي ، جـامي و بهار) نگاشته شده ، به عنوان نمونه : مقاله «شـعر طغرايـي در تـرازوي نقـد و تطبيـق » از محمد فاضلي، مقاله «ديدگاه هاي اخلاقي و تربيتي جـامي در مثنـوي هفـت اورنـگ » از مريم محمودي و پايان نامه کارشناسيارشد «آموزه هاي اخلاقي در ديوان ملـک الشـعراي بهار» از سميه فرمانبر و هم چنين آثار فراواني در باره ادبيـات تعليمـي، تمثيـل و مثـل و تأثير آنها بر ادب فارسي و عربي پديد آمده اسـت ؛ از آن جملـه مقالـه هاي «شاخصـهاي محتوايي و صوري ادبيات تعليمـي» از رحمـان مشـتاق مهر و سـردار بـافکر و «بررسـي کارکرد تمثيل درآثار ادبي تعليمي» از عباسعلي وفايي و سـميه آقابابـايي و «نگرشـي بـه تمثيل در ادبيات تعليمي» از سيد احمد حسيني کازروني و محمدرضا کمـالي بانيـاني و «تأثير فرهنگ و ادب ايراني در ادب عربي ـ مطالعه موردپژوهانه : امثال مولـد» از وحيـد سبزيان پور و در اين ميان مقالاتي هم درباره داستانهاي تمثيلي مشـترک در ادب فارسـي و عربي يافت ميشود، مانند «بررسي منابع داستان تمثيلي جگر گرگ و نيرنگ روباه » از مريم کلانتري، سيد محمدرضا ابن الرسول و سميه حسنعليان و «مأخذيابي و مقايسـه دو روايت منظوم طغرايي و مولانا از داستان شکار شير و گرگ و روباه » از سيد محمدرضـا ابن الرسول و مريم کلانتري، درباره داستان اين جستار ظاهرا تاکنون هيچ گونه مأخذيابي، مقايسه و تطبيقي صورت نگرفته است .