چکیده:
این پژوهش بهبررسی شکل و رویکرد روابط ادبی ایران و مصر در دوران معاصر میپردازد و برای جامع و کاملتر بودن نظرات، شرایط تاریخی، فرهنگی و سیاسی مؤثر بر روابط ادبی دو کشور را نیز مورد بررسی قرار میدهد. اهمیت موضوع در آن است که بهرغم عدم وجود روابط پیوسته و مستقیم در این دوران و فرازونشیبهای فراوان در روابط، پژوهشگران و اندیشمندان ایرانی و مصری، رابطههای ادبی بین زبان و ادبیات فارسی و زبان و ادبیات عربی ایجاد نمودهاند تا تعامل فرهنگی این دو ملت را حفظ و توسعه بخشند. در این جستار از روش تحلیلیـ توصیفی استفاده شده، نخست با اشاره بهآثار ادبی فارسی و عربی دو کشور در حوزه تألیف، ترجمه، مقاله و پایاننامه، میزان و شکل اهمیت دادن بهادبیات فارسی در مصر و ادبیات عربی در ایران یافته شده و سپس نوع فعالیتها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر بیانگر این مطلب است که بهرغم تلاشهای جریان غربگرایی استعمار در کشورهای اسلامی؛ و وجود گسستهای متعدد متأثر از اختلافات سیاسی در روابط رسمی دو کشور در دهههای اخیر (قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران)؛ علاقه و اهتمام به ادبیات فارسی و عربی از سوی پژوهشگران دو کشور وجود داشته است و چهبسا دقت و تحقیقی که از سوی ادیبان و پژوهشگران و نویسندگان مصری بر روی ادبیات فارسی انجام شده است، نسبت بهآنچه در ایران نسبت به ادبیات عربی و بهصورت خاص ادب مصری انجامشده، بیشتر بوده است.
This research studies the form and approach of Iranian-Egyptian literary relations in contemporary periods. In order to more comprehensive and complete views, the historical, cultural and political conditions affecting the literary relations of the two countries are also studied. The importance of the issue is that despite the lack of continuous and direct relations in this periods and the high ups and downs in relations, Iranian and Egyptian scholars have created literary relations between Persian language and literature and those of Arabic in order to Maintain and develop cultural interaction of these two nations.
In this essay, the descriptive analytical method was used, first by referring to the Persian and Arabic literary works of the two countries in the field of translation, essays, thesis and book, and the attention to Persian and Arabic languages teaching, the importance amount and form of Persian literature in Egypt, and Arabic literature in Iran has been found, and then the activity type has been studied.
The results of this study indicate that despite the attempts of Colonial westernization trend in Islamic countries; and the existence of numerous divisions influenced by political disputes in the official relations between the two countries in recent decades (before and after the Islamic Revolution of Iran); the interest and attention to Persian And Arabic literature by the scholars of both countries have been done, and moreover, the accuracy and research that has been carried out by Egyptian literary scholars and writers on Persian literature has been more than what was done in Iran in relation to Arabic literature and in particular the Egyptian literature.
خلاصه ماشینی:
بنابراين شناسايي بسترهاي ايجاد روابط متقابل ادبي ايران – مصر در فرايندي تأثير و تأثر و در جهت فراهم ساختن زمينه هاي تعاملي کارامد براي هر دو کشور قابل توجه خواهد بود و در راستاي گسترش تفاهم و تعامل ادبي ايران – مصر، نقش و سهم نخبگان و انديشمندان ايراني و مصري در بازسازي مسير روابط ادبي بين آنها با توجه به ظرفيتهاي ادبي برگرفته از پيشينه تاريخي بيتأثير نخواهد بود؛ همان طورکه نوع و چگونگي استقبال از ادبيات عربي در ايران و ادبيات فارسي در مصر و انگيزه هاي مدنظر قديم و جديد تاريخي، ادبي و فرهنگي آن موضوعي است که نبايد نسبت به آن بيتوجه بود.
آنچه به عنوان پيشينه بتوان ذکر کرد، بيشتر اشاره هاي مختصر در حد گذرا در مقالات ، گزارشها و گفتگوها يا اظهارات برخي شخصيت هاي فعال در اين حوزه است که اغلب به گذشته روابط تاريخي و فرهنگي و ادبي ايران و کشورهاي عربي و يا صرفا از وضعيت ادبيات فارسي در مصر توسط ادباي مصري و ايراني نوشته شده است ؛ اما موضوعات مورد توجه در انتخاب آثار به منظور نقد و ترجمه از سوي ادباي ايران و عرب در تحليلي از رابطه ادبي دوسويه تحت تأثير تاريخ و فرهنگ مشترک و در کشورهاي مصر و ايران در نوشته اي آورده نشده است .