چکیده:
با وقوع انقلاب اسلامی، روحانیت نقش خود را در حدوث انقلاب بسیار برجسته و متمایز نشان داد؛ اما بعد از انقلاب، بررسی سازوکارهای تعامل مطلوب حوزة علمیه با سازمانها، ازجمله رسانه ملی آنچنانکه شایسته بوده، بهصورت جدی مدنظر واقع نشده است. روحانیان به صورت انفرادی با رسانه ملی تعامل داشتهاند، ولی این تعامل سازمانیافته نبوده و به همین سبب، مشکلاتی را به وجود آورده است. این پژوهش به دنبال تبیین الگوی تعامل رسانه ملی با معاونت تبلیغ حوزههای علمیه از منظر رهبر معظم انقلاب است. جهتگیری پژوهش حاضر کاربردی است و در زمره پژوهشهای «کیفی» قرار دارد و از میان انواع راهبردهای پژوهش کیفی، راهبرد «نظریهپردازی دادهبنیاد نظاممند» را انتخاب کرده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد ارتباط سازمانی میان رسانه ملی و حوزة علمیه مقولهای محوری است و جلوگیری از ورود کارشناسان دینی کمسواد یکی از عوامل علّی؛ نهادینهسازی ایمان کارکنان رسانه ملی جزو عوامل زمینهای؛ فقدان تعامل فکری گروهی یکی از عوامل مداخلهگر؛ و سیاستگذاری آموزشی، تبلیغی، فرهنگی راهبردی تعاملی است که منجر به پیامدهایی، از جمله تبیین حقیقت دین همراه با هنر میگردد.
With the emergence of Islamic revolution, the clerics proved their very prominent and distinguished role. However, after the revolution, examining the mechanisms of the desired interaction between the seminary school and organizations, including the national media, has not been seriously considered. The clerics have individually interacted with the national media, but this interaction has not been organized and has therefore caused problems. This research seeks to explain the pattern of interaction of the national media with the vice president of the Islamic propaganda of Iranian seminaries from the perspective of the supreme leader of the revolution. Among the various qualitative research strategies, in this applied qualitative research the "systematic data-driven theorizing" strategy has been chosen. The results show that the organizational relationship between the national media and the seminary school is a central category, preventing the entry of poorly educated religious experts is a causal factors, institutionalization of faith in national media staff is a background factor, lack of group intellectual interaction is an intervening factor, and finally the educational, propagative, cultural policy-making is an interactive strategy that leads to results such as explaining the truth of religion along with art.
خلاصه ماشینی:
اما اين تعامل مد انتظار مقام معظم رهبري نيست: يك واعظ خوشزبانى بيايد آنجا، مردم را نصيحت كند؛ نه حوزة علميه بايد كميتهها تشكيل بدهند، مجموعهها تشكيل بدهند، اتاق فكرهاى دينى تشكيل بدهند، راجع به مسائل گوناگون بنويسند، بحث كنند، تحليل كنند، تحقيق كنند و محصولات اينها را بدهند بيرون (بيانات رهبر معظم انقلاب، 25/06/89).
این پژوهش قصد دارد با طراحي الگويي مناسب، چگونگي تعامل بين اين دو نهاد را براساس انديشههاي مقام معظم رهبري تدوين کند؛ زیرا ایشان براساس قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نقش بالادستي را در سياستگذاري براي رسانهها، بهويژه رسانه ملي دارند.
برايناساس مسئله اساسي تحقيق حاضر اين است که الگوي تعامل تبليغي حوزههاي علميه با رسانه ملي در چارچوب انديشههاي مقام معظم رهبري چگونه است؟ پيشينه پژوهش در موضوع تعامل دين و رسانه تا کنون آثاري تدوين يافته که به نمونههایی از آن متناسب با موضوع بحث اشاره ميشود: مقالة «دين و رسانه» (شرفالدين، 1382)، به رويکردهاي گوناگون فلسفه رسانه (ابزارگرايانه، ذاتگرايانه، اقتضاگرايانه) و چگونگي ارتباط دين و رسانه، خدمات رسانه به دين و دينمداران پرداخته است.
با نگاهي اجمالي به پژوهشهاي مزبور ميتوان دريافت که با وجود تمام تلاشهاي ارزشمند انجامگرفته و آثار ارزنده منتشرشده، هرچند در اين تحقيق از آنها بهتناسب استفاده خواهد شد، اما پژوهشهاي مذکور هيچکدام به تعامل تبليغي حوزة علميه با رسانه ملي، با تأکيد بر انديشههاي رهبر معظم انقلاب با روش «دادهبنياد» نپرداختهاند.
در اين پژوهش با توجه به رويکرد «تعاملگرايانه» و «اقتضاگرايانه»، تعامل رسانه ملي و معاونت تبليغ حوزة علميه براساس انديشههاي مقام معظم رهبري بررسی شده است.