خلاصه ماشینی:
"جهان از طریق مبارزه با بیابانزایی،با فقر و پیامدهای آن مبارزه خواهد کرد که نتیجهء آن حفاظت منابع محیط،کاهش خطر نزاعهای شهری و بخوردهای منطقهای و قومی و امنیت برای جهان است[9]؛چرا که بیابانزایی ثمرهء نظام توسعه نیافته و فقیری است که با تورم شتابان جمعیت نیز دست به گریبان است.
تخریب زمین و زوال کشاورزان یکی از چالشهای اقتصادی و سیاسی زمان ما این است که چگونه رشد کشاورزی را بر مبنای بازار فروش و مبتنی بر پایداری محیط زیست،همچنین از نظر اجتماعی عادلانه و مکفی و از نظر محیط بیخطر،برقرار نگه داریم و ابقا کنیم.
در این حلقه،از یکسو تخریب زمین،فقر و مهاجرت روستاییان به شهرها و تجمع جمعیت در شهرها صورت میگیرد و از سوی دیگر توسعهء شهری،صنعتی شدن و افزایش تقاضا برای غذا و الوار به وجود میآید.
این آهنگ شهرنشینی به مراتب سریعتر از آهنگ توسعهء اقتصادی و رشد فرهنگ اجتماعی است که خود باعث بروز و تشدید مشکلات شهری میشود.
» گالسکی1،یکی از جامعه شناسان روستایی،در باب ویژگیهای مشترک چنین ممالکی مینویسد:«کشورهایی توسعه نیافته به آن دسته از کشورها گفته میشود که ویژگیهایی از قبیل تسلط مناطق و جمعیت روستایی،صنعتی شدن به میزان کم،عدم اشتغال به میزان زیاد در مناطق شهری،بیکاری پنهان و فقر در مناطق روستایی(به جهت وجود نیروی انسانی ارزان)،پایین بودن سطح تعلیم و تربیت مخصوصا دانشهای تکنیکی دارند.
از آنجایی که این چالش محیطی،توسعهء ناهمگون شهری و روستایی را به دنبال دارد، گزیدهای از تحقیق دربارهء جغرافیای روستای کهنز به عنوان نمونهای از یک جامعهء کوچک که مورد هجوم پناهندگان مهاجر از مناطق اطراف قرار گرفته است و در این میان دستخوش نوعی دوگانگی در ساختار اجتماعی و فرهنگی شده است،ارائه میشود."