چکیده:
بیشک «عشق به وطن» از مهمترین امور مهم و مضامین حساسی است که شاعران به آن میپردازند و در واقع، یکی از ارکان مهم شعر شاعران به شمار میآید و در اعماق وجود بیشتر مردم نیز جای دارد. این حس میهنپرستی و وطندوستی در طول تاریخ بشری در میان همه اقوام و ملل به اشکال گوناگونی رواج داشتهاست. این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی نوشته شده، به مضمون «وطن» در شعر محمد ماغوط و استاد بهار میپردازد. محمد ماغوط از شعرا، نویسندگان و بزرگان ادبیات معاصر عربی و از پیشوایان و پایهگذاران شعر نثر محسوب میشود که اهل سوریه است، اما بخشی از عمرش را در لبنان سپری نمودهاست. ملکالشعرا بهار از برجستهترین شاعران و نویسندگان دوره مشروطه و نیمه نخست سلطنت پهلوی است. نتایج نشان میدهد که هر دو شاعر تحت تاثیر شرایط بد جامعه، اشعار سیاسی و وطنی خویش را سرودهاند که با سرودن اشعار وطنی، حس وطندوستی مخاطبان را تحریک میکردند و بذر نفرت از دشمنان را در دل آنان میکاشتند. هر دو شاعر در دورههای سخت استعمار، فقر، محرومیت، فساد، ظلم، زندگی خویش را آغاز نمودند و هر دو از اوضاع سیاسی حاکم زمان خود شرایط مشابهی داشتند.
خلاصه ماشینی:
بررسي تطبيقي وطن در شعر محمد ماغوط و محمدتقي بهار * رحيم انصاريپور استاديار زبان و ادبيات عربي، واحد ايلام ، دانشگاه آزاد اسلامي، ايلام ، ايران (تاريخ دريافت : ١٣٩٧/١٢/٠٣؛ تاريخ پذيرش : ١٣٩٨/٠١/٢١) چکيده بيشک «عشق به وطن » از مهم ترين امور مهم و مضامين حساسي اسـت کـه شـاعران بـه آن ميپردازند و در واقع ، يکي از ارکان مهم شعر شاعران به شمار ميآيد و در اعماق وجود بيشتر مردم نيز جاي دارد.
امـا دربـارٔە مقايسـۀ دو شـاعر عـرب و فارس زبان بايد گفت که ماغوط و بهار با توجه به اينکه در يک زمان زندگي ميکردنـد، وطن در اشعار آن ها مفهوم جديدي به خود گرفته است .
٢. پيشينۀ پژوهش اديبان و محققان بسياري جداگانه به بررسي وطنيات اين دو شاعر وطني اهل سـوريه و ايران نپرداخته اند، اما جداگانه مواضع مختلف ديگري غير از وطن بررسي شده اسـت کـه در اينجا نام برده ميشود: ـ الثقافات العالميۀ في شعر محمد الماغوط : اين کتاب را ماغوط در سال ٢٠٠٦ مـيلادي که از طريق آن کليۀ فرهنگ هاي جهاني در شعر ايشان تحليل و بررسي شده است .
نکتۀ شايستۀ توجه در اشعار وطني بهار اين است کـه وي در بيشـتر جاهـايي کـه از وطن ياد کرده ، تنها به توصيف و ستايش محض نپرداخته اسـت ، بلکـه سـعي نمـوده بـا تحريک احساسات وطني، نابسامانيهاي آن را نيز بـه يـاد آورد تـا حـس ناسيوناليسـتي حاکمان خفته اين مملکت را بيدار کند: «اي خطــۀ ايــران مهــين اي وطــن مــن اي گشته به مهر تو عجين جـان و تـن مـن تــا هســت کنــار تــو پــر از لشــکر دشــمن هرگـز نشـود خـالي از دل مـن محـن مـن » (همان : ٢٠٨).