خلاصه ماشینی:
"یک سازمان تنها وقتی قادر به فعالیت اثربخش است که بتواند با محیط وسیعتری که آنرا احاطه کرده است و خود قسمتی از آنرا تشکیل میدهد بهگونهای مثبت در تعامل باشد , Rosenzweig kast ) 1985) و لذا آنچه موفقیت هر سازمان را در دستیابی به اهدافش تضمین میکند آن توانائی است که برای سازمان امکان فعالیت اثربخش در میحطی پیچیده و پویا را فراهم کند.
در پی تحولاتی که در سالهای اخیر در زمینه طراحی سازمان پدید آمده است، بسیاری از سازمانها تلاشهای منظمی را برای تغییر،اصلاح و یا تجدید ساختارهای خود آغاز کردهاند به این امید که با بهنگام کردن چارچوب و یا الگوی انجام فعالیتهای خود،کار گروهی را بهبود بخشند و بر تعهد و خلاقیت کارکنان بیافزایند،و بطورکلی سطح بهرهوری سازمانهای خود را افزایش دهند.
لذا در تجدید ساختار و یا انجام اقداماتی در جهت اصلاح ساختار موجود در هر سازمان،کوتاه کردن زنجیره فرماندهی و حذف سطوح غیر لازم مدیریت،امروزه به عنوان یک مزیت رقابتی مورد توجه بسیاری از صاحبنظران مدیریت واقع شده است (1992, Daft ;1976, Mintzberg ) .
بهرحال واگذاری کارها و تفویض اختیارات متناسب با مسئولیتها وقتی بطور صحیح صورت گیرد،موجب تثبیت مقام و موقعیت افراد میگردد و به آنها امکان میدهد تا کار خود را به بهترین وجه ممکن انجام دهند.
برای آنکه اعمال مدیریت اثربخش استمرار یابد،تنها درک تغییرات و شرایط محیطی کافی نیست،بلکه لازم است تا این تحولات پیشبینی شده و بگونهای با آنها برخورد شود که اصلاحات،تعدیلات و حتی تغییر کامل ساختار سازمان امکانپذیر گردد تا از این طریق قابلیت انطباق و سازگاری سازمان در مسیر تحولات محیطی همواره در حد لازم حفظ شود."