چکیده:
طراحی پایدار محیطی به طور گسترده بهعنوان یک استراتژی کلیدی برای کاهش اثرات منفی ساختمانها بر محیطزیست شناخته شده است و به دلیل تمرکز و وابستگی آن به پیشرفتهای فناوری، در مقابل تمرکز بر جنبههای کیفی بُعد انسانی و تمایل به ارتباط با طبیعت، با انتقاداتی مواجه شده است. طراحی بیوفیلیک بهعنوان استراتژی بالقوه با تغییر تمرکز به سمت رویکردهایی که انسانمحور بوده، میتواند راهی را برای پرکردن این شکاف هموار کند. طراحی بیوفیلیک مبتنی بر مفهوم سلامت و رفاه است و زیربنای آن ایجاد تأثیر مثبت در افزایش ارتباط انسان و طبیعت برای ساکنان ساختمان و محیطزیست میباشد. ازآنجاییکه طراحی پایدار و طراحی بیوفیلیک پاسخهای محیطی را بهتر نشان میدهند، میتوانند بهعنوان رویکردی جامع به نتایج پایدارتری منجر شوند. روش تحقیق در این پژوهش «دادهبنیاد» است که از رویکردهای «راهبرد کیفی» بوده و از نظر هدف کاربردی و توسعهای میباشد. مطابق با نظریه بنیانی سه عنصر اصلی: مفاهیم، طبقات و مقولهای مرتبط با پژوهش از طریق مفهومسازی دادهها ایجاد شدند. دادهها بهصورت کدگذاری باز شامل 113 مشخصه و در کدگذاری محوری 10 کد از مفاهیم و در کدگذاری انتخابی 6 مقوله بوده که باتوجهبه نظریات اندیشمندان در حوزه رویکرد پایدار بیوفیلیک بهصورت مطالعات اسنادی کتابخانهای انجام شد. در نرمافزار 10 MAXQDA دادهها کدگذاری شده و باتوجهبه اشتراک و میزان تکرار کدها انتخاب شدهاند. نتایج نشان داد که در رویکرد بیوفیلیک، وجود ابعاد ارتباط مستقیم با طبیعت در حوزه پایداری طبیعی و ماهیت فضا و مکان در حوزه پایداری فرهنگی سبب تعامل انسان با طبیعت در محیط مصنوع شده که به دنبال آن اثرات بهینهای بر رفاه و سلامت داشته که میتواند منجر به افزایش کیفیت زندگی شود.
Environmentally sustainable design is widely recognized as a key strategy to reduce the negative effects of buildings on the environment and has been criticized for its focus and dependence on technological advances, as opposed to focusing on the qualitative aspects of the human dimension and the desire to connect with nature. Has encountered Biophilic design as a potential strategy can pave the way to fill this gap by shifting the focus towards human-centered approaches. Biophilic design is based on the concept of health and well-being, and its basis is to create a positive effect in increasing the relationship between man and nature for the residents of the building and the environment. Since sustainable design and biophilic design better represent environmental responses, they can lead to more sustainable results as a comprehensive approach. The research method in this study is "grounded theory" which is one of the approaches of "qualitative strategy" and is applied and developmental in terms of its purpose. According to the basic theory, three main elements: concepts, classes and categories related to research were created through data conceptualization. The data was open coding including 113 characteristics and in axial coding 10 codes of concepts and in selective coding 6 categories, which was done in the form of library documentary studies according to the opinions of scholars in the field of sustainable biophilic approach. In the MAXQDA 10 software, the data were coded and selected according to the frequency and repetition of the codes. The results showed that in the biophilic approach, the existence of dimensions of direct connection with nature in the field of natural sustainability and the nature of space and place in the field of cultural sustainability caused human interaction with nature in the artificial environment, which subsequently had optimal effects on well-being and health. It can lead to an increase in the quality of life.
خلاصه ماشینی:
بنابراين مطالعه در حوزه رويکرد زيست گراي بيوفيليک مي تواند پاسخي در حل اين بحران بوده و امري ضروري در جهت پيوند دوباره انسان با طبيعت در محيط مصنوع و سلامت روان او ميباشد و پرداختن به رويکرد بيوفيليک در کنار معماري پايدار ميتواند تکميل کننده باشد.
)Bolten & Barbiero, 2020( اين مطالعه به بررسي بيشتر اثر طراحي بيوفيليک در محيط هاي ساخته شده ميپردازد، و اين رويکرد چگونه ميتواند به پايداري و سلامتي بيشتر انسان در محيط زيست و زندگي او کمک کند؟ و کداميک از ابعاد آن مي تواند در اين حوزه مؤثرتر باشد.
نتايج استخراج شاخص هاي معماري بيوفيليک و سلامتي استخراج مؤلفه ها و شاخصه هاي بيوفيليک از نظر انديشمندان بوده و لنز نظري اين تحقيق بيشتر در محورهاي؛ پيوند طبيعت در محيط ساخته شده ، اثرات روان شناختي و فيزيولوژيکي بيوفيليک بر سلامتي مي باشد که پيرو آن در جدول (١) کدگذاري باز انجام شده است .
در تعاريف مربوط به معماري بيوفيليک از منظر صاحب نظران ، ويژگي هايي براي اين معماري مطرح و برجسته شده که از اين ويژگيها براي دسته بندي تعاريف و استخراج مفاهيم استفاده مي شود؛ لذا باتوجه به رويکرد انتخابي اين تحقيق ، در اين بخش تنها ويژگيهايي را عنوان خواهيم نمود که مرتبط با شاخصه هاي سلامتي و تجربه مثبت انسان در محيط باشند.
معماري بيوفيليک ، رابطه غيرمخرب انسان با طبيعت در محيط هاي ساخته شده است در نتيجه به طراحي پايدار ميانجامد ) ,.