چکیده:
امروزه نفت بهعنوان یک کالای استراتژیک درصحنه بینالمللی مطرح است. سهم قابل توجه نفت در درآمدهای کشور و تأثیر پذیری آن از سیاستهای بازیگران اصلی بازار، سبب گردیده تا بررسی آثار سیاستهای آنها بر قیمت نفت یکی از مهمترین حوزههای مطالعاتی انرژی باشد. شناخت سیاستهای حوزه انرژی بازیگران مهم بازار نفت میتواند نقش بسزایی در خنثی نمودن اثرات نامطلوب سیاستهای آنها بر کشور داشته باشد. هدف اصلی این مقاله، مطالعه تأثیر سیاستهای دولت کنونی آمریکا، به عنوان بازیگر مؤثر بازار نفت، بر قیمت نفت خام شاخص، طی دوره زمانی 2018- 2017 میباشد. برای این منظور یک مدل اقتصادسنجی که در برگیرنده متغیرهای قیمت آتی نفت خام شاخص، نسبت تولید به مصرف نفت در آمریکا، شاخص دلار آمریکا، شاخص داو جونز و نسبت موجودی نفت آمریکا به خوراک پالایشگاهها است، در نظر گرفته شد و با استفاده از رهیافت GARCHبرآورد گردید. نتایج نشان میدهند تغییرات شاخص داوجونز تأثیرات قابل توجهی بر روی قیمت نفتخام داشته است. همچنین، افزایش تولید نفت آمریکا سبب کاهش قیمت نفت خام شاخص این کشور نسبت به سایر نفت خامهای شاخص، نظیر بازار اروپا شده و در نهایت، نتایج حاکی از آن هستند که سیاستهای ترامپ از طریق افزایش تولید نفت و بهبود شاخص داوجونز، سبب تثبیت قیمت نفت در محدوده مد نظر آمریکا گردیده است. سیاستهای حوزه انرژی دولت ترامپ با توجه به رونق صنعت نفت و توسعه نفت شیل به طور عمده بخش عرضه نفت را متأثر نموده و از این طریق تأثیرگذاری بر عرضه نفت موجب جریان کاهش قیمت نفت در بازار گردیده است.
The price of Iranian crude oil in different markets depends on the price of US crude oil. In recent months, the oil and gas industry and the sale of Iranian crude oil and the co-operation and investments of oil companies operating in the field of oil field development have halted. Therefore, examining the effects of US government policies on the oil market is very effective. The most important US government policies are energy independence, oil production development, opposition to compulsory carbon control policies and tax incentives. In this paper, Tramp's policy channels on the crude oil market have been investigated and their effects on the price of crude oil are highlighted. The US government's emphasis on energy independence and the removal of barriers to its country's oil production has been accompanied by growth-enhancing employment, which has led to an increase in industrial index, which, according to the estimates of this paper, changes in the Dow Jones Index could have a measurable impact. In addition to anti-OPEC policies by US government has been seeking to increase its market share, and in this regard, the significance of oil producing variables relative to their consumption and oil exports has had a significant impact on explaining the changes in US crude oil prices.
خلاصه ماشینی:
هدف اصلي اين مقالـه ، مطالعه تأثير سياست هاي دولت کنوني آمريکا، به عنوان بازيگر مؤثر بازار نفت ، بـر قيمـت نفـت خـام شـاخص ، طـي دوره زماني ٢٠١٨- ٢٠١٧ ميباشد.
همچنين ، افزايش توليد نفت آمريکا سبب کاهش قيمت نفت خام شاخص اين کشور نسبت بـه سـاير نفـت خـام هـاي شاخص ، نظير بازار اروپا شده و در نهايت ، نتايج حاکي از آن هستند که سياست هاي ترامـپ از طريـق افـزايش توليـد نفت و بهبود شاخص داوجونز، سبب تثبيت قيمت نفت در محدوده مد نظر آمريکا گرديده است .
به عنوان نمونه جمهوريخواهاني نظير ترامپ با توجه به سياست تنش جهت افزايش قيمت نفت ، انتظار بر اين است که فضاي رواني بازار تحت تـأثير قـرار گرفتـه و در نتيجـه قيمـت نفت خام هاي شاخص را دچار نوسـانات شـديد نمايـد کـه افـزايش قيمـت نفـت را در بازارهـاي مختلف به دنبال خواهد داشت .
Kollias بلومبرگ ١ و همکاران (٢٠٠٩)، در مقاله اي تحت عنوان «تروريسم و بازده نفت » با استفاده از يک مدل تجربي از نوع OLS و مجموعه داده هاي پانل براي ٢٠ کشور توليد کننده نفـت و دوره زماني (٢٠٠٥-١٩٧٤)، اثر تروريسم بر قيمت جهاني نفت را بررسي ميکنند و با اسـتفاده از مـدل تجربي مورد استفاده اثر تروريسم در قيمت سهام نفت در تمام بازارهاي نفـت را بررسـي و نتـايج اين تحقيق نشان ميدهد که ترورسيم عامل محدوديت هاي متفاوت در عرضه نفت است .
(1995), “Oil Futures Prices and Stock Management: A Cointegration Analysis”, Energy Economics, vol.