چکیده:
آراء و اندیشههای فارابی در تبیین شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی، با بررسی نقش مدینة فاضله نمایان میشود. از نظر فارابی، وظیفة حکومت و مدینة فاضله، ایجاد زمینة مناسب برای عادتها و سنتهای فاضله در شهرها و بین امتهاست که از طریق تعلیم و تربیت امکانپذیر میشود. در واقع در دیدگاه فارابی مدینه و حکومت میتواند شرایط تربیت صحیح و به تبع آن زمینة بروز و ظهور رفتارهای اخلاقی پسندیده گردد و آن زمانی است که مدینه از نوع فاضلة آن باشد؛ اما در عین حال مدینه میتواند زمینهساز شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی گردد و آن زمانی است که مدینه از نوع فاسقه باشد. مدینة فاسقه، مدینهای است که اهالی آن به همة آراء و عقاید اهالی مدینة فاضله باور دارند؛ اما به آن عمل نمیکنند و افعال و کردارشان شبیه افعال و کردار اهالی مدینة جاهلیه است. علت این امر را میتوان در تربیت اهالی مدینه فاسقه و چگونگی حکومت آن جستجو کرد. در واقع تربیت، اساس شکلگیری رفتارهای اخلاقی اعم از پسندیده و ناپسند است. البته بایستی به این نکته اشاره شود که فارابی در عین حال به نقش عادت، لذت، ضعف اراده و ضعف در سنجش نیز در ایجاد شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی اشاره میکند.
Farabi’s views and ideas on bridging the gap between knowledge and moral act are identified when we study the role of virtuous city. According to Farabi, the role of government and the virtuous city is laying the ground for virtuous habits and traditions in cities among nations through education. In fact, according to Farabi, the city and the government can set the scene for proper education, and as a result, for the emergence of the desirable moral behaviors so far as the city is a virtuous one. Meanwhile, the city can pave the way for the gap between knowledge and moral act when it is a vicious one. The vicious city is a city whose citizens share the same beliefs with the virtuous city inhabitants but they do not act according to those beliefs and their acts are similar to those of the ignorant city inhabitants. The reason can be traced back to the education of the people of the vicious city and its government. In fact, education is the basis for moral acts irrespective of whether they are proper or improper. Of course, it should be mentioned that Farabi also refers to the role of habit, pleasure, weakness of will and weakness in evaluation in the emergence of the gap between knowledge and moral act.
خلاصه ماشینی:
او فلسفۀ مدني را به دو قسم يعني فلسفۀ اخلاق و فلسـفۀ سياسـي تقسـيم ميکند و معتقد اسـت کـه از طريـق فلسـفۀ اخـلاق (الصناعــة الخلقيــة )، علـم بـه افعـال جميلـه و خلق هايي که فعل جميل از آن سرميزند و قدرت بر علم اين خلـق هـا و اشـياي زيبـا بـراي انسـان حاصل ميشود و نيز معتقد است از طريق فلسفۀ سياسي (سياست مـدن ) معرفـت بـه امـوري تعلـق ميگيرد که به واسطۀ آن ها، امور خوب و ارزشمند براي اهالي شهرها حاصل ميشـود و همچنـين شـناخت و معرفـت در خصـوص توانـايي کسـب و حفـظ ايـن امـور خـوب و ارزشـمند (همـان ، ص ١١٢).
از نظر فارابي فطرت انسان به گونه اي است که براي رسيدن به سعادت بايستي در اجتمـاع باشـد و در کنار انسان يا انسان هاي ديگر تلاش بکند و به دليل همين فطرت طبيعي انسـان اسـت کـه بـه او حيوان مدني يا حيوان اهل انس گفته ميشود (همـو، ١٣٨٤، ص ١١).
فارابي در علم مدني به ايجاد زمينـۀ مناسـب براي عادت ها و سنت هاي پسنديده و فاضله در شهرها و ميان امت ها اشاره ميکند و معتقـد اسـت که از وظايف حکومت اين است که چنـين عـادات و سـنت هـاي پسـنديده و فاضـله را در مدينـه ايجاد کند و آن را رواج داده و حفظ نمايد (فارابي، ١٣٨٤، ص ١١٢).
وي همچنين بـه ضـعف اراده ، ضـعف در سنجش و ضعف ذهن نيز به عنوان عواملي در شکل گيري ضعف هـاي اخلاقـي اشـاره مـيکنـد و معتقد است براي رسيدن به عمل فضيلت مند بايستي سنجش صحيح صورت گيرد؛ سنجشي کـه از هر نظر مفيد فايده باشد.