چکیده:
یکی از دغدغههای اصلی سنایی، وجوه تقابل و اشتراک میان عقل و شریعت است. اظهار نظرهای متنوع و گوناگون سنایی دربارة عقل و شرع سبب شده است هم چنان که عدهای لقب حکیم بر وی نهادهاند، عدهای نیز او را شاعری متشرع به شمار آورند و حتی گاهی او را در زمرۀ خردستیزان بدانند. به نظر میرسد دلیل اصلی این برداشتهای متفاوت از دیدگاه سنایی نسبت به موضوع مذکور، توجه او به مراتب گوناگون عقل و شرع بوده است. پرسش اصلی این است که سنایی بیشتر چه معنایی از عقل و شرع را مدنظر داشته و تحت چه شرایطی عقل را بر شریعت یا شریعت را بر عقل ترجیح داده است. در این مقاله سعی خواهیم کرد با تکیه بر مطالعات کتابخانهای، تناقضهای ظاهری کلام وی را در این موضوع توجیه نماییم. به نظر میرسد سنایی نه تنها خردورزی و دینداری را در تعارض نمیدیده است و این دو را مکمل هم میدانسته است، بلکه معتقد به اتحاد عقل و شرع در مرتبهای فراتر از صوت و حرف بوده است.
One of the most important concerns of Sanai is confrontation between reason and religion and their commonalties. Sana'i's varied opinions on reason and Sharia have led some to consider him a theologist, and some have called him a religiously devoted poet. In some cases, he has even been considered anti-rationalist. Seemingly, the main reason for these varied reactions to Sana'i’s views on these issues is his consideration of the various aspects of reason and religion. The main question is what reason and sharia meant to Sana'i and under what conditions he preferred reason to sharia and sharia to reason. In this article, adopting a library type of research, we try to explain the contradictions in his statements on this topic. The conclusion is that Sana'i did not see any conflict between rationality and religiosity. He rather considered the two to be complementary at a level that transcend linguistic expression.
خلاصه ماشینی:
به نظر ميرسد دليل اصلي اين برداشت هاي متفاوت از ديدگاه سنايي نسبت به موضوع مذکور، توجه او به مراتب گوناگون عقل و شرع بوده است .
سنايي با در نظر گرفتن چه شرايطي به عقل و يا به شرع گرايش بيشتري نشان داده است ؟ پيشينۀ پژوهش برخي از پژوهشگران ، با توجـه بـه اشـاراتي کـه سـنايي بـه رابطـۀ عقـل و شـرع داشـته اسـت ، بـه طــور گــذرا در ضــمن آثــار خــويش بــه ايــن موضــوع پرداختــه انــد.
سنخيت بين قرآن و عقلانيت و بر حذر داشتن از دين تقليدي سنايي با نگاه عقلاني به شرع مينگرد و قرآن را قانون حکمت حکما ميداند: هســت قــانون حکــمت حکما هست معــيار عــادت علــما نــزهت جــان ها ستايش اوست سلوت عقل ها نمايش اوست (سنايي، ١٣٩٤، ص ١٧٢) از نظر او، حکما بايد افکار خود را با معاني نهفته در قرآن بسنجند و اعتبار اقوال و انديشه هاي ايشان در هماهنگي با کلام خداوند است .
١. معيار بودن شريعت در تشخيص عقل و هواي نفس در آثار سنايي به خصوص در قصايد وي ابياتي يافت ميشود که در ظاهر مؤيد اين نظر است که سنايي چندان خردگرا نيست و در تقابل عقل و شرع به شريعت گرايش بيشتري نشان ميدهد.