چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجیگری ماشدن در رابطۀ بین مقابلۀ حمایتی زوجی و کیفیت رابطۀ زناشویی در افراد متأهل بود. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن همبستگی با استفاده از مدل معادلات ساختاری بود. جامعۀ پژوهش را افراد متأهل شهر شیراز در سال 1400 تشکیل دادند که از میان آنها 205 فرد متأهل (56 مرد و 149 زن) به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و با پرکردن پرسشنامۀ مقابلۀ زوجی (DCQ)، پرسشنامۀ ماشدن (WQ) و مقیاس کیفیت زناشویی (RDAS) در پژوهش شرکت کردند. همچنین دادهها با استفاده از نرمافزارهای Amos نسخۀ 24 و SPSS نسخۀ 24 تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها نشان میدهد مقابلۀ زوجی حمایتی همسر بهصورت مستقیم بر کیفیت زناشویی تأثیر دارد؛ درحالیکه مسیر مستقیم مقابلۀ زوجی حمایتی خود به کیفیت زناشویی معنادار نبود. همچنین مقابلۀ زوجی حمایتی خود و همسر بهصورت غیرمستقیم و از طریق ایجاد حس ماشدن در زوجها با کیفیت زندگی زناشویی ارتباط دارند. براساس یافتهها میتوان گفت افرادی که در موقعیتهای استرسزای زندگی از مقابلههای زوجی حمایتی استفاده میکنند، احساس اتحاد و نزدیکی بیشتری با یکدیگر دارند و درنهایت با کیفیت زناشویی بالاتری مواجه میشوند. برای این منظور پیشنهاد میشود با هدف آگاهیبخشی به زوجها دربارۀ اهمیت مقابلۀ زوجی در بحرانها از این یافتهها استفاده شود.
The purpose of this study was to examine the role of the we-concept in the relationship between supportive dyadic coping and marital relationship quality in married people. It was a practical study whose method was correlation using structural equation modeling. The research population was all married people in Shiraz in 1400, of which 205 married people (56 males and 149 females) were selected by the method of random sampling and participated in the study by filling out the Dyadic Coping Questionnaire (DCQ), the We-Ness Questionnaire (WQ) and the Revision of the Dyadic Adjustment Scale (RDAS).In addition, the data were analyzed using the Amos-24 and SPSS-24 software. The results showed that perceived supportive dyadic coping had a direct impact on marital quality, while the direct path of supportive dyadic coping was not significant for marital quality. Moreover, supportive dyadic coping by self and supportive dyadic coping by partner are indirectly related to marital quality by creating a sense of we among couples. Based on the findings, it can be said that people who use supportive dyadic coping in stressful life situations feel more united and closer to each other and eventually report higher marital quality. In this context, it is suggested that these findings be used to inform couples about the importance of couple confrontation during crises.
خلاصه ماشینی:
براساس یافته ها می تـوان گفـت افـرادی کـه در dyadic coping by partner are indirectly related toموقعیت های استرس زای زندگی از مقابله های زوجی حمـایتی اسـتفاده marital quality by creating a sense of we amongمی کنند، احساس اتحاد و نزدیکی بیشتری با یکدیگر دارند و درنهایـت cpoeuoples.
در تعاریف بسیاری از نظریه پردازان از کیفیت رابطۀ زناشویی، بر ارزیابی ذهنی همسران از زندگی متأهلی آن ها تأکید شده است (برای مثال فاورز و اونز، ٢٠١٠؛ پروتی و همکاران ، ٢٠١٩)، اما به صورت کلی می توان گفت این مقوله مواردی از قبیل همراهی، ارتباط خوب ، نبود تضاد و توافق دربارة موضوعات مهمی مانند همکاری در فعالیت های مشترک و محبت به یکدیگر را شامل می شود که درنهایت می توانند به سازگاری و ارتباط مؤثر و خوب در زوج منتهی شوند (بهبهانی مندانی زاده و همایی، ١٣٩٩).
براساس تحقیقات مختلف (نورحیاتی، فاتورچمن و هلمی، ٢٠١٩؛ نعمتی سوگلی تپه ، صالحی، رحیمی و خالدیان ، ١٣٩٩؛ رجبی، کاوه فارسانی، امان الهی و خجسته مهر، ١٣٩٧) عوامل متعددی مانند فرهنگ ، ارتباط ، رفتارهای نگهدارندة رابطه ، فرزندان ، ویژگی های شخصیتی، مذهب و معنویت ، مسائل مالی و اقتصادی و مهارت های مقابله ای و حل مسئله ، گذشت و بخشش و انصاف در شکل گیری کیفیت زناشویی مؤثر هستند.