چکیده:
مسیلها یکی از اجزای شهرها هستند که به عنوان زهکش طبیعی عمل کرده و با تخلیه رواناب حاصل از بارندگیهای سیلآسا، شهر را از خطر تخریب مصون میدارند. امروزه مدیران شهری سعی میکنند که از این ظرفیت طبیعی استفاده دیگری هم ببرند و با کاشت درخت، نصب مبلمان شهری، ایجاد مسیرهای پیادهروی و دوچرخهسواری و... محیط مفرح و شادابی را ایجاد نموده و حس مکانی شهروندان را تقویت نمایند تا تعلق و دلبستگی آنها به محیط افزایش پیدا کرده و از فشارهای زندگی در محیط شهری نیز کاسته شود. اما در این بین، همواره باید مراقبت نمود که این بهرهبرداری مضاعف منجر به تغییر اساس و ساختار مسیل نشده و آن را از مدار کاربری اولیه خارج نسازد. در محدوده جنوبی شهر نجفآباد نیز یک مسیل طبیعی وجود داشته که شهرداری با اجرای طرحی در صدد ساماندهی و بهرهبرداری بیشتر از آن برآمد. هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل این طرح بر پایه روابط بین مولفههای طبیعی و انسانی هویت محلی و حس مکانی بوده است. این تحقیق کاربردی با استفاده از روشهای کتابخانهای، میدانی و پیمایشی و تکیه برآمارتوصیفی و استنباطی حاصل از 360 پرسشنامه در قالب نرمافزار spss20 صورت گرفته است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که در اجرای این طرح به مولفههای انسانی بیش از مولفههای طبیعی توجه شده است. از آنجایی که احساس مکانی شکل گرفته در شهروندان نیز بیشتر مرتبط با مولفههای انسانی است، این موضوع به طور ضمنی نشان دهنده نوعی غفلتزدگی از کاربری طبیعی این مسیل تلقی میشود که میتواند زمینهساز شکلگیری مخاطرات آتی باشد.
floodways are one of the components of cities that act as natural drainage and protect the city from the risk of destruction by discharging runoff from torrential rains. Today, city managers try to take advantage of this natural capacity and plant trees, install urban furniture, create walking and cycling paths, etc. to create a fun and fresh environment and strengthen the sense of place of citizens to Increase their belonging and attachment to the environment and reduce the pressures of living in an urban environment. But in the meantime, care must always be taken that this double operation does not lead to a change in the basis and structure of the floodway and does not take it out of the initial user circuit. In the southern part of the city of Najafabad, there was a natural floodway that the municipality tried to organize and use more by implementing a plan. The purpose of this study was to investigate and analyze this plan based on the relationship between natural and human components of local identity and sensibility. This applied research has been done using library, field and survey methods and relying on descriptive and inferential statistics obtained from 360 questionnaires in the form of SPSS20 software. The results show that in the implementation of this plan, more attention has been paid to the human components than the natural components. Since the sense of attachment to place formed in citizens is also more related to the human components, this implicitly indicates a kind of neglect of the natural use of this issue, which can lead to the formation of future risks.
خلاصه ماشینی:
1 Sense of place 2 Steele 3 Shamai 4 Walter Bor 5 Identity 6 Punter عمده مطالعاتی که تاکنون در زمینه مسیل ها صورت گرفته برپایه موضوع های زمین شناسی ، ژئومورفولوژی ، هیدرولوژی و زیست محیطی استوار بوده است ؛ اما در طی چندسال اخیر اهمیت و اثرات ساماندهی مسیل ها در کنترل سیلاب های شهری و گسترش شادابی و سرزندگی محیط شهری و رونق گردشگری نیز موردتوجه قرار گرفته است که ازجمله آن ها می توان به پژوهش های زیر اشاره کرد: هیونهوی ١ (٢٠١١) با انتقاد از اینکه در کشور کره جنوبی توجه عمومی به رودخانه ها و مسیل های شهری درحد ایجاد پوشش بتنی و کنترل سیلاب ها محدود شده ، به پتانسیل های این مسیرها برای تبدیل شدن به محورهای تفریحی و گردشگری اشاره کرده و انجام این کار را توجیه پذیر دانسته است .
هدف کلی از انجام این پژوهش ، بررسی و تحلیل طرح ساماندهی مسیل جنوبی شهر نجف آباد بر پایه ارزیابی مولفه - های طبیعی و انسانی هویت محلی و حس مکانی و همچنین تبیین روابط بین آن ها بوده است .
گزاره های دسته دوم نیز که مولفه انسانی را موردسنجش قرار می دادند در بعد کالبدی، حفظ ابنیه قدیمی، تطابق ساختمان های جدید با فرهنگ بومی ، استفاده از مصالح سنتی، تناسب گیاهان کشت شده با زیست بوم منطقه ، هماهنگی بصری بین اجزای مجموعه ، تناسب المان ها با فرهنگ شهر، مناسب بودن آب نماها و برکه های آب ، عرض مناسب خیابان ها، ظرفیت پارکینگ ها، متناسب بودن فضای آلاچیق ها و سکوها، مناسب بودن مسیرهای پیاده روی و دوچرخه سواری و امکانات تفریحی و رفاهی؛ در بعد کارکردی نقش گیاهان در پالایش هوا و تناسب فضای ایجادشده برای تفریح ، گردشگری و کسب وکار و در بعد معنایی ، همخوانی پروژه با هویت کلی شهر و یادآوری خاطراتی از هویت این شهر را در بر گرفتند.