چکیده:
شیءوارگی، اصطلاحی است که در رویکرد فمینیستی برای نقد موقعیت زبان در جهان مدرن به کار میرود. در این نگرش مبتنی بر تفکر سرمایهداری، زن بهمثابه شیء در نظر گرفته میشود و تمامی عوارض شیء شدن همچون تملک، بهرهکشی و بیمصرف شدن بر او تحمیل میشود. شیءوارگی را رسانهها، تبلیغات و فرهنگ عمومی چنان عادی مینمایند که به جزئی از فرهنگ بدل میشود. در رمان «خانه ادریسیها»، یک انقلاب، جامعه را دگرگون میکند. خانه اشراف سنتی تصرف میشود، اما زنان به آزادی نمیرسند. حتی زنانی چون شوکت که در درجات بالای قدرت هستند، مجبورند زنانگی خود را انکار کنند و این اوج جنسیتزدگی و خودشیءانگاری زنان داستان است. از دیگر سو، رمان «سرگذشت ندیمه» از مارگارت اتود، ماجرای «افرد»، ندیمهای است که در کشوری تخیلی به نام گیلاد زندگی میکند؛ جایی که زنان، حق خواندن ندارند. ارزش زنان تنها به باروری آنهاست. مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر این است که نویسندگان آثار مورد نظر، چگونه شیءوارگی را برجسته کردهاند و با بازتولید آن در جهان داستان، مقومات و عوارض آن را در تجربههای زیستۀ شخصیتها به نمایش گذاشتهاند. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. پرسش اصلی این است که در این دو رمان، زنان چگونه بهمثابه شیء تصویر شدهاند و وجوه اشتراک و افتراق این دو رمان چیست؟ نتایج نشان میدهد که در جریان شیءوارگی، هویت زنان از دست میرود. مردان از زنان همچون ابزاری برای برآوردن مطامع خود بهره میبرند. زنان در جایگاه برده، نام خود را از دست میدهند و عشق در آنان تقبیح میشود.
house of edriss is the story of the wandering women in the circle of human disasters. women in the two structural power disciplines and in the two seemingly old and new worlds cannot have any role other than a victim. in this novel, women such as roxana and rahilla are considered to be desirable merely because of their beautiful appearance and other women have become obsessed with their traditional life style. in the new communist discipline, these women change their identities to ideologically imprisoned workers. in the novel, one revolution can transform each society; the house of the traditional aristocrats is seized. but women do not get free. even women like shaukat, who are at high levels of power, have to deny their femininity, and this is the culmination of women's hostile sexism and self-objecting. on the other hand, margaret atwood’s handmaid's tale is the story of handmaids who live in a fantasy country called gilead, where women do not have the right to read. women's worth is only about their fertility. the novel, based on the characteristics of defining the identity of individuals through social foundations, which leads to self-centeredness, is an analytical work based on the loss of women's identity in the capitalist system. the analysis of the two aforementioned stories is not based on the female object-oriented approach that the women in the traditional life have neither rights nor human identities, nor have the political trends of the left and the right of the modern world.
خلاصه ماشینی:
مسـئلۀ اصـلي پـژوهش حاضـر ايـن اسـت کـه نويسندگان آثار مورد نظر، چگونه شيءوارگي را برجسته کرده اند و با بازتوليد آن در جهان داستان، مقومات و عوارض آن را در تجربه هاي زيستۀ شخصـيت هـا بـه نمايش گذاشته اند.
محمـد غـلام در مقالـه «جامعـه شناسـي رمـان معاصـر فارسـي » (١٣٨٣)، رمـان «خانـه ادريسيها» را تنها استعارهاي از حکومت هاي کمونيستي نميداند و معتقد است کـه ايـن رمان ميتواند اشارهاي به اتفاقات ديگر انقلابهاي جهان نيز باشد.
رؤيا يداللهي شاه راه، در مقاله «تکامل شخصيت وهـاب در زمينـه عشـق در داسـتان خانه ادريسيها بر مبناي الگوي سفر قهرمان جوزف کمبل » (١٣٩٢) کوشيده اسـت کـه رمان عليزاده را با الگوي اسطورهاي کمبل تطبيـق دهـد و محسـن بـتلاب اکبرآبـادي و فرزانه مونسان در مقاله «کهن الگوي زن در آثـار غزالـه عليـزاده» (١٣٩٥) نيـز شخصـيت زنان داستان را با توجه به کهن الگوهاي معروف زنانه تفسير کردهاند.
در رمان «سرگذشت نديمه » اثر مارگارت اتوود، نه تنها دو موضوع شيءوارگي و از بين رفـتن هويت را ميتوان يافت ، بلکه اتوود عمدا به بزرگنمايي و مبالغه در ايدئولوژي مبتنـي بـر سـنت راسـت مـذهبي در آمريکـا و يـا بيـنش اخلاقـي اکثريـت در اوايـل دهـه ١٩٨٠ ميپردازد، تا از اين راه آنها را نقد و پيامدهاي اجتمـاعي حاصـل از ايـن تفکـرات را نيـز گوشزد کند.
در «سرگذشـت نديمه »، زنان نام خود را از دست ميدهند، اما در «خانه ادريسيها» چنين نيسـت و ايـن برآمده از زيست جهان متفاوت دو فرهنگ است .