چکیده:
نوشتۀ پیش رو مقایسهای است تطبیقی، بین غزلیات سعدی و سونتهای فرانچسکو پترارک، شاعر شهیر جبهه ادبی انسان محوری یا همان اومانیسم، از جنبة طبیعتگرایی که در خلال بررسی آثار ایشان به دست آمده است. دو شاعر مورد بررسی عبارتند از: سعدی که از بزرگترین و سرآمدترین شاعران زبان و ادبیات فارسی در قرن هفتم هجری است و پترارک که از مشهورترین شاعران و نویسندگان قرن چهاردهم میلادی و مشهور به پدر اومانیسم، که اشعار عاشقانهاش او را معروف کرد. آنچه در اولین برخورد به چشم میخورد مضمون واحد در اشعار هر دو شاعر در نگاه به طبیعت است. اما در نگاهی دقیقتر متوجه تفاوتهای آنان میشویم. هر دو شاعر در اندیشههای عاشقانة خود از طبیعت و عناصر و مظاهر آن بهره جستهاند و هر کدام به فراخور حال خویشتن و محیط زندگی به گونهایی خاص، عناصر طبیعت را در اشعار خویش بکار بردهاند و صحنههایی زیبا آفریدهاند. اهمیت این مطالعه خاص بر دو پیکره شعری خاص در آن است که آشنایی با سبک و سنتهای ادبی دیگر ملل، نه تنها ما را با فرهنگ و علوم آنها آشنا میسازد بلکه، کمک بزرگی در جهت ارتقاء علم و دانش و فرهنگ کشور ما میباشد. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی با رویکرد تطبیقی میباشد.
This is a comparative study between two grate poets who belong in reality to very different cultures but under a very specific point of view their poems can be easily analized with a textual critical approach to understand where and how the two treat the Nature as e very important element of their poems. Here we try to analize Saadi''s love poem and Petrarch''s sonnets from the point of view of the natural elements used by the two poets in their verses. Saadi, a great poet of love, and Petrarch father of Humanism, use nature and its various elements not only to describe their ownstate of mind but also to emphasize the beauty of their loved one. At a first sightusage of nature made by two poets appears identical, but with a more careful analytical study we realize some points of divergence at the level of poetic conception that exists in the two poetry collections. So knowing poetic traditions and very different linguistic styles bring us closer to poetic cultures far from our poetic raditionalready known for its lyricism and this is a factor that helps to enrich ourindepth cultural knowledge. The research method adopted is descriptive and analytical with a comparative approach between the two selected corpuses.
خلاصه ماشینی:
پیشینه تحقیق اگرچه در مورد سعدی، کتاب ها و مطالب بسیاری و همچنین مقالاتی با عناوین متعدد نگاشته و در دسترس است ولی در رابطه با پتـرارک و جلـوه هـای طبیعـت در سونت های وی و بررسی تطبیقـی بـا غـزل هـای سـعدی، نـه تنهـا کتـاب ، بلکـه هـیچ مقاله ایی نیز در این رابطه یافـت نشـده اسـت .
از میـان عناصـر دیگر طبیعت ، درخت سرو و صنوبر از بسـامد بـالایی در غزلّیـات سـعدی برخـوردار است ، درختانی که مشبه به قد بلند یار است : آن نه زلفست و بنا گوش که روزست و شبست وان نه بالای صنوبر که درخت رطبست (سعدی، ١٣٧٢، ٧٨) چنین تشبیهاتی در یکصد سونت مورد بررسی پترارک، سونتی که بر وصـف و ستایش قد معشوق اطـلاق شـود، یافـت نشـد.
»(زمردی،١٣٨٧: ٢٣٩) در اشعار سعدی غنچه به عنوان جزیـی از طبیعت مشبه به لب و دهان معشوق است ، ولی در اشعار پتـرارک غنچـه بخشـی از طبیعتی است کـه در حاشـیه اشـعار عاشـقانه شـاعر قـرار گرفتـه اسـت .
»(عسگری، ٢٠١٣) اگر بخواهیم از عناصر موجود در طبیعـت ، عنصـری را بـه عنـوان نمـادی بـرای معشـوق سـعدی و پتـرارک بیـابیم ، «نرگس » بهترین نماد برای معشوق سعدی و «برگ بو» نیز بهترین نمـاد بـرای معشـوق پترارک خواهد بود.
نتیجه گیری در نتیجه تحقیق و بررسی در یکصد سونت از پترارک و یکصد غزل از سعدی، پژوهنده به این نتیجه رسیده است که با تمامی شباهت ها و تفاوت ها، عناصـر طبیعـت به صورت تشبیه ، در اشعار سعدی نسبت بـه سـونت هـای پتـرارک بسـامد بیشـتری را داراست .