چکیده:
حضرت زهرا (س) الگوی تمام مسلمانان در ابعاد گوناگون زندگی ازجمله اخلاق بهحساب میآیند. با توجه به اسوه بودن ایشان در تمام زمینهها ازجمله صبر، در این مقاله قصد داریم، علل گرایشی صبر ایشان هنگام مصیبت را بررسی کنیم. فعل اختیاری «صبر» مسبوق به بینشها و گرایشهایی است؛ زیرا روح انسان علاوه بر بعد شناختی بعد گرایشی نیز دارد. امیال انسان در اثر عواملی رشد کرده و شکوفا میگردد. در این مقاله میکوشیم عوامل گرایشی صبر حضرت زهرا (س) هنگام مصیبت را با رویکرد توصیفی تحلیلی و با روش کتابخانهای بررسی کنیم. با تامل در زندگی حضرت زهرا (س) علل گرایشی مزبور را میتوان بدین شرح برشمرد: احساس نیاز به خدا، احساس محبت و عشق به خداوند متعال، خشیت الهی، محبت و نفرت با معیار الهی، امید به استحقاق پاداش الهی برای صابران، امید به گشایش، میل به لذت و قدرت متعالی، روحیه قناعت و گرایش به رفع نیاز مالی دیگران. علل گرایشی صبر میتواند بهنوبه خود عاملی برای تقویت این فضیلت اخلاقی و دستیابی انسان به مراتب بالاتر آن باشد.
خلاصه ماشینی:
با تأمل در زندگي حضرت زهرا( علل گرايشي مزبور را ميتوان بدين شرح برشمرد: احساس نياز به خدا، احساس محبت و عشق به خداوند متعال، خشيت الهي، محبت و نفرت با معيار الهي، اميد به استحقاق پاداش الهي براي صابران، اميد به گشايش، ميل به لذت و قدرت متعالي، روحية قناعت و گرايش به رفع نياز مالي ديگران.
علل گرايشي صبر ميتواند بهنوبة خود عاملي براي تقويت اين فضيلت اخلاقي و دستيابي انسان به مراتب بالاتر آن باشد.
گفتني است که هرچند عوامل گرايشي بيانشده در اين مقاله به صبر حضرت زهرا( ـ هنگام مصيبت ـ اختصاص ندارد و ميتواند براي ديگر انسانهاي خودساخته و بهصورت عام نيز مورد بررسي قرار گيرد؛ اما با توجه به برجسته بودن اين فضيلت اخلاقي در زندگي حضرت زهرا(، کوشيدهايم بر اين الگوي استقامت و پايداري تأکيد کرده و به شيوة تحليل عقلي نشان دهيم که چه عوامل گرايشي باعث شد ايشان بتوانند هنگام مصيبتها صبور باشند.
بدينسان، محبت و عشق به خداوند ميتواند از علل صبر بر مصيبت باشد که در زندگاني معصومان( ازجمله حضرت زهرا( آشكار است.
اميد به استحقاق پاداش الهي براي صابرين انسان اگر بداند پاداش بهدستآمده از صبر بر مصيبت، بسيار بيشتر از چيزي است که از دست داده است؛ بهتر ميتواند مصيبت را تحمل کند.
پژوهش حاضر بر واکاوي علل گرايشي صبر حضرت زهرا( هنگام مصيبت متمرکز شده و به نتايج زير دست يافته است: انسان عين نياز و فقر به خداست و يکي از نيازهاي حقيقي انسان، عبد خدا بودن است.