چکیده:
یکی از دیدگاهها پیرامون چیستی گزارههای اخلاقی، واقعگرایی است. در باور واقعگرایان، ورای گزارههای اخلاقی واقعیتی نهفته است و ارزش صدق و کذب آنها خارج از اذهان ماست. به تعبیری، اینکه ما چگونه میاندیشیم در وجود گزارههای اخلاقی و اصالت و واقعیت آنها بیتاثیر است. باور به واقعگرایی بر مبنای دیگری استوار است که از آن به شناختگرایی تعبیر میکنند. شناختگرایان بر این باورند که اولا احکام اخلاقی صدق و کذبپذیرند و ثانیا صدقشان در نهایت بهوسیله واقعیتهای در دسترس، بهدست میآید. آن سوی واقعگرایی، ناواقعگرایی و در نتیجه، ناشناختگرایی است که عواقبی همچون افتادن در دام نسبیت و بیمعنایی احکام اخلاقی را در پی دارد. مقاله میکوشد به روش کیفی، توصیفی و تحلیلی مبتنی بر منابع کتابخانهای به تبیین هویت معرفتشناسانه گزارههای اخلاقی بپردازد و ضمن بیان تعریف و مبانی واقعگرایی، نتایج ناواقعگرایی را بیان کند.
خلاصه ماشینی:
فلسفة اخلاق، واقعگرايي، ناواقعگرايي، شناختگرايي، ناشناختگرايي مقدمه آيا وراي احکام اخلاقي، واقعيتي هست؟ بهعبارت ديگر، آيا احکام اخلاقي واقعنما هستند يا صرفاً به تبيين امري مذموم يا ممدوح در ذهن اشاره ميکنند؟ اين سؤال و سؤالاتي از اين قبيل، مقدمهاي است براي بحث از واقعگرايي اخلاقي.
1. تعريف واقعگرايي متفکران دربارة واقعگرايي تعاريفي ارائه کردهاند؛ مايکل دامت، واقعگرايي را به اين نحو معرفي ميکند: باور به اين امر که گزارههاي مورد مطالعه واجد ارزش صدق عيني مستقل از آلات معرفت آن گزارهها هستند؛ بهعبارت ديگر، صدق و کذب آنها براساس وجودي واقعي که مستقل از ما هستند معين ميشوند.
ازاينرو، واقعگرايي اخلاقي يعني باور به اين امر که گزارههاي اخلاقي ارزش صدقي عيني دارند که از ابراز معرفت آن گزارهها مستقل است و صدق و کذب آن گزارهها مبتني بر وجودي واقعي که آنها مستقل از ما دارند، تعيين ميشود (حسيني، 1381).
ايشان با شناختگرايان قوي موافقاند كه احكام اخلاقي واجد ارزش صدق و كذباند؛ اما بر اين باور نيستند كه احکام و ويژگيهاي اخلاقي در نهايت به واقعيتي مستقل از ما اشاره داشته باشند.
آنچه حائز اهميت است اینکه شناختگراياني که معتقدند گزارههاي اخلاقي را توان شناختن هست، بايد روشن کنند که در بين نظريههاي صدق و توجيه معرفت کداميک را بايد انتخاب کنند؟ معرفتشناسان پيرامون شرط دوم معرفت، يعني شرط صدق، سه ديدگاه را بهعنوان معيار صدق قلمداد ميکنند که عبارتند از: 1.
ازاينرو، شناختگرايان و واقعگرايان در حوزة اخلاق، صدق گزارههاي اخلاقي را بايد در مطابقت بجويند؛ زيرا معرفتشناسان، صدق يک گزاره را فرع بر وجود آنها ميدانند؛ يعني اگر يک چيزي وجود داشته باشد، ميتواند صادق باشد.