چکیده:
در این نوشتار به نقد و تبیین دادنامه صادر شده از شعبه 58 دیوان عدالت اداری ونیز دادنامه صادر شده از شعبه 16تجدیدنظر دیوان پرداخته شده است. موضوع پرونده، شکایت بازمانده کارگر متوفی از سازمان تأمین اجتماعی شعبه تهران با موضوعیت الزام طرف شکایت به احتساب حق بیمه ایام اشتغال نظر به ماده 148 قانون کار طی دادنامه مورخ 23/10/93 هیأت حل اختلاف است. این رأی با توجه به سرپرست بودن کارگر متوفی و ایجاد مشکلات معیشتی برای بازماندگان و همچنین حفظ منافع سازمان تأمین اجتماعی و جلوگیری از ایجاد رویة عمومی برای بیتوجهی و خروج کارفرمایان از مسؤولیت ذاتی خود و عدم تحمیل به سازمان تأمین اجتماعی بهعنوان یک سازماندولتی که میباید با حفظ و تقویت منابعمالی، حمایتهای گستردهای برای جامعه هدف مطالبه گر داشته باشد، حایز اهمیت است. ابتدا برخی نکات و ایرادات شکلی در دادنامه را مورد بحث قرارداده و با بررسی برخی نکات ماهوی در این رأی باتوجه به شکایت شاکیه به جهت عدم احتساب سابقه و انتفاع از برقراری مستمری کارگر متوفی توسط شعبه سازمان تأمین اجتماعی، بهمانند تخلف کارفرما و عدم الزام کارفرما در رأی که مهمترین مساله ماهوی مغفول در این رأی است که بهواقع سبب موجودیت دعوای اداری است، با این نکته که در مراجع شبه قضایی کار براساس اصل اکسازشن(تقدم رسیدگی اداری بر قضایی) قابلیت حل دعوا وتسریع و عدم اطاله دادرسی وبههمراه تغییر در روش حل دعوا با اصلاح قوانین کار و ایجاد الزام حقوقی به جهت تعقیب سبب دعوا وجود دارد، میپردازیم.
In this article, have been criticized and explained the judgment issued by the 58th branch of the Court of Administrative Justice and the judgment issued by the 16th branch of the Court of Appeals. The subject of the case is the complaint of the survivor of the deceased worker from the social security organization of the Tehran branch regarding the obligation of the complaining party to include insurance for the days of employment according to Article 148 of the Labor Law according to the resolution dated 23/10/93 of the Dispute Resolution Board. This vote is based on the fact that the deceased worker was the supervisor and created livelihood problems for the survivors, as well as protecting the interests of the social security organization and preventing the creation of a general practice for employers to ignore their inherent responsibility and not to impose on the social security organization as a government organization that It is important to maintain and strengthen financial resources and provide broad support for the demanding target community. In this article, we have first discussed some formal points and objections in the document, and then we have examined some substantive points.
خلاصه ماشینی:
کليدواژه ها: حقوق کار، تأمين اجتماعي، واحد دولتي، حق بيمه ، ايام اشتغال ، ديوان عدالت اداري رأي شعبه ٥٨ ديوان عدالت اداري [در خصوص شکايت مطروحه به شرح موصوف با عنايت به اوراق و محتويات پرونده و با عنايت به ماده ١٤٨ قانون کار مبني بر الزام کارفرمايان کارگاه هايي مشمول قانون مزبور به بيمه کردن کارگران خود و توجيها به اين که احراز رابطه کارگري و کارفرمايي بين اشخاص بر اساس مادتين ٢و ٣ قانون مذکور و همچنين احراز مدت رابطه کارگري بين طرفين به حکم قانون در صلاحيت مراجع حل اختلاف کارگر و کارفرما قرار دارد و آراء مزبور نيز به موجب مفاد دادنامه شماره .......
هيأت عمومي ديوان عدالت اداري براي سازمان تاميين اجتماعي معتبر و لازم الاجرا مي باشد و با عنايت به وظايف و مسؤوليت هاي اصولي سازمان تأمين اجتماعي در باب تعميم و گسترش انواع بيمه هاي اجتماعي و استقرار نظام هماهنگ و تناسب بابرنامه هاي تأمين اجتماعي و شمول قانون تأمين اجتماعي به افرادي که به هر عنوان در مقابل دريافت مزد يا حقوق کار مي کنند و توجها به اين که شمول مقررات تأمين اجتماعي در باب کارکنان مشمول از بدو ورود به خدمت است و بالتفاوت به اين که به موجب رأي شماره ....
٢. و با توجه به اين که احراز رابطه کارگري و کارفرمايي بين اشخاص بر اساس مادتين ٢ و ٣ قانون مذکور و همچنين احراز مدت رابطه کارگري بين طرفين به حکم قانون در صلاحيت مراجع حل اختلاف کارگر و کارفرما قرار دارد و آراء مزبور نيز به موجب مفاد دادنامۀ هيأت عمومي ديوان عدالت اداري براي سازمان تأمين اجتماعي معتبر و لازم الاجراست .