چکیده:
سیمین بهبهانی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی، به عنوان سه ضلع مثلّث غزل نو، به این توفیق دست یافتند تا تغییراتی اساسی در غزل معاصر ایجاد کنند. در ادبیّات معاصر، سمبولیسم یا نمادگرایی از مکاتب مهمّی است که به سرعت، جای خود را در شعر و نثر فارسی باز نمود. نگارنده حدود 400 نماد را در غزل نو از شاعران نامبرده، بر اساس تقسیم محمود فتوحی از نماد، در سه بخش خردنمادها، کلاننمادها و نمادهای ساختمند مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و در واقع، در این مقاله در پی چند مقوله برآمدهاست که عبارتاند از: بررسی آماری و بسامدی نمادها، خاستگاههای آنها، مفاهیم آنها، نوآوریها، عوامل ایجاد، مقایسه و تحلیل نمونهها و دادهها. در بررسی نمادهای خرد، با فراوانی 326 مورد کاربرد، عنصر طبیعت با حدود 73 درصد، مهمترین خاستگاه را داراست. نمادهای انسانی با حدوداً 14 درصد و دستساختهای بشری با حدود 11 درصد در مراحل بعد قرار میگیرند. کلاننمادها در غزل این دوره کاربرد اندک و موردی یافتهاند، امّا نمادهای ارگانیک که فرم تازهای را به لحاظ هنری در ادبیات معاصر شکل دادهاند، در غزل سیمین با فراوانی 69 مورد، بسامد چشمگیری دارند که در چرخهی زیباییشناختی غزل سیمین، کاربست این تکنیک بلاغی را میتوان بیانگر نگاه ویژهی شاعر به آن و از ویژگیهای مختص و فصل ممیّ،ز غزل وی از دیگران دانست. نگارنده در این بخش برای آشنایی خوانندگان با فضای فکری و مفهومی این قسم از نمادها به تحلیل چند نمونه از آن پرداختهاست.
Simin Behbahani, Hossein Manzavi, and Mohammad Ali Bahmani, together forming the new Persian Ghazal triangle, achieved this success in making significant changes in contemporary Persian Ghazal. Iranian poetry and prose quickly incorporated symbolism into their poetry and prose as one of the essential schools of modern literature. In this study, the author has analyzed about 400 symbols in the new Ghazal of the mentioned poets, according to Mahmoud Fotouhi's division of symbols into three categories: micro-, macro-, and structural symbols. They include the analysis of statistics and frequency of symbols, the origins, the concepts, the factors of creation, the analysis of sample data, and the analysis of samples. Among the 326 micro-symbols studied, nature with 73% is the most important source, with a frequency of 326 applications. There are about 14% human symbols and about 11% human-made structures. The Ghazals of the period make little use of macrosymbols. Nevertheless, the organic symbols that have developed into a new art form in contemporary literature appear frequently in Ghazals of Simin, appearing 69 times. In these Ghazals, the poet expresses her fantastic view of it, one of the unique characteristics that make her Ghazals stand out. To familiarize readers with the intellectual and conceptual space, the author analyzes examples of it here.
خلاصه ماشینی:
در غزل اين دوره ، کلان نمادها کاربرد اندکي دارد؛ اما نمادهاي ارگانيک که فرم تازه اي را به لحاظ هنري در ادبيات معاصر شکل داده ، در غزل سيمين با فراواني ٦٩ مورد، بسامد چشمگيري دارد که در چرخۀ زيباييشناختي غزل او، کاربست اين تکنيک ادبي و هنر بلاغي را ميتوان بيانگر نگاه ويژة شاعر به آن و از ويژگيهاي مختص او و فصل مميز غزلش از ديگران دانست .
گفتني است که نمادهايي از اين دست در ادبيات معاصر بيسابقه نيست ، نظير «دماونديه » از بهار، «سبزي خزه » از شفيعي کدکني، «زمستان » از اخوان ثالث ، «نازلي» از شاملو و «غزلي براي درخت » از کسرايي؛ اما آنچه که نو مينمايد، غزل با وحدت ارگانيک خاص خويش است که از منسجم ترين شکل هاي شعر نمادين به شمار ميآيد.
لازم است ذکر شود که در بين پژوهندگان معاصر، محمود فتوحي از نمونه هاي نادر نماد ساختمند در متون کهن به غزلي از مولانا اشاره کرده است (فتوحي و علينژاد، ١٣٨٦: ١١٥)؛ همچنين حسين مافي (١٣٩٨: ١٣٨ـ١٤٠) در کتاب بررسي سير تحول غزل معاصر از چنين ساختاري سخن ميگويد و سه غزل از شاعران معاصر را به عنوان شاهد مدعاي خويش ميآورد که آخرين آن ها با نام «آخرين برگ » از مجموعۀ رستاخيز بهبهاني است که نويسنده اين غزل ها را در ساختار سمبوليکشان ، به شعر «زمستان » اخوان مانند کرده است .