چکیده:
آنچه از «بلوغ» همواره به عنوان آغاز مسئولیت و محدودیتهای انسان مکلف یاد می شود، رسیدن دختر و پسر به سنّ خاص است؛ اما صرف نظر از مبنای شرعی آن، بلوغ پدیدهای است طبیعی با فعلیت رسیدن استعداد جنسی و قوای تولید مثل. معیار و ضابطهای که در آیه 6 سوره مبارکه نساء(حد توانایی جنسی) تصریح شده است. هر چند روایات و اخبار بسیاری متذکر نشانههای گوناگون برای تفسیر این مرحله از توانایی جنسی شدهاند و سنین متعدد را برای آن بیان نمودهاند، بررسیهای این پژوهش نشان میدهد که ادله فقهی اقامه شده برای تعیین سنّ به عنوان معیار بلوغ برای آحاد افراد، قابل نقد بوده و مورد خدشه است. ضمن آنکه این ادله با حقیقت بلوغ که در آیه اشاره شده در تناقض است، زیرا توجه به بلوغ از منظر توانایی و قدرت باروری، متأثر از عوامل بسیاری همچون اقلیم و ویژگیهای آب و هوایی است. ازهمانرو است که در روایات، سنین متعدد که ناظر به موضوع نیاز مخاطب کلام بوده بیان شده است. با این حال، این مسئله چندان در حوزههای فقهی و حقوقی مورد تأمل قرار نگرفته است و از فقه پویا انتظار میرود نسبت به مسئله بازنگری اساسی داشته باشد.
What is always referred to as puberty as the beginning of the responsibilities and limitations of the obligated human being is the attainment of a girl and a boy at a certain age; But regardless of its religious basis, puberty is a natural phenomenon with the actualization of sexual talent and reproductive powers. The criterion and rule specified in verse 6 of Surah An-Nisa '. However, many narrations and news have mentioned various signs to interpret this stage of sexual ability and have stated different ages for it. The studies of this research show that the jurisprudential arguments presented to determine age as a criterion of maturity for individuals can be criticized and damaged. At the same time, these arguments contradict the truth of maturity mentioned in the verse. Because attention to maturity in terms of ability and fertility is affected by many factors such as climate and climatic characteristics. That is why in the narrations, various ages have been expressed that have dealt with the subject of the need of the addressee of the word. However, this issue has not been much considered in the fields of jurisprudence and law, and dynamic jurisprudence is expected to have a fundamental review of the issue.
خلاصه ماشینی:
هر چند روايات و اخبار بسياري متذکر نشانه هاي گوناگون براي تفسير اين مرحله از توانايي جنسي شده اند و سنين متعدد را براي آن بيان نموده اند، بررسي هاي اين پژوهش نشان مي دهد که ادله فقهي اقامه شده براي تعيين سنّ به عنوان معيار بلوغ براي آحاد افراد، قابل نقد بوده و مورد خدشه است .
ازاين رو، پيرو معيار تعيين شده در آيه مزبور اين سؤال مطرح ميشود که آيا رسيدن به سنّ اعلام شده در کتب فقهي و نيز قاون مدني مي تواند بر حصول توانايي توليد مثل و قدرت باروري دلالت کند؟ چنانچه در سنّ ياد شده ، شرايط توليد مثل براي زن ومرد فراهم نشود، همچنان بالغ محسوب ميشوند؟ آنچه امروزه در ساير حوزه ها غير از فقه و حقوق بيشتر پرداخته شده ، اثر اقليم بر روند شکل گيري و سررسيد بلوغ است ؛ به گونه اي که بررسي و مطالعه بر بلوغ ٢٥٠ کودکان در اقليم هاي گوناگون ، نتايج متفاوتي را به دنبال داشته است .
اين در حالي است که در ساير اخبار و روايات معتبر، سنين ديگري نيز به تناسب ياد شده است و فقيهان به ناچار از ميان آحاد اخبار متناقض و متعارض ، دسته اي از روايات را که ناظ ر بر سنين مقرر شده فوق بوده ، اختيار نموده اند، اما اين نگرش در ساير حوزه ها ـغير از فقه و حقوق ـ مورد انتقاد قرار گرفته و به حقيقت بلوغ ، آن گونه که هست ، توجه نموده و معيار توانايي جنسي و استعداد توليد مثل در دختران )شروع دوره قاعدگي( و پسران )بروز احتلام ( را مهم ارزيابي مي کنند.