چکیده:
در عصر کنونی رسانه ها به عنوان یکی از منابع اصلی شناخت و کسب اطلاعات قلمداد میشوند و ابزاری برای انتقال نگرشها و دیدگاهها نسبت به انواع گروه های اجتماعی هستند. در پژوهش حاضر، فیلمهای سینمایی و گروه اجتماعی معلولین مورد مطالعه قرار گرفته اند. فیلم به عنوان یکی از منابع شناخت در درک و همچنین تعامل با شرایط و ویژگیهای افراد دارای معلولیت از ارزش ویژه ای برخوردار است. سه فیلم سینمایی ایرانی «حوض نقاشی»، «اینجا بدون من»، «بچههای ابدی»، و سه فیلم سینمایی هالیوودی «من پیش از تو»، «من سم هستم» و «مرد بارانی» برای پاسخ به پرسش اصلی مبنی بر چگونگی برساخت معلولیت در سینما و کلیشه های موجود در تصاویر بازنمایی شده از افراد دارای معلولیت، انتخاب شدند. به این منظور از رویکرد بازنمایی استورات هال و مفهوم داغ ننگ گافمن بهره بردیم و با کمک روش تحلیل روایت گریماس، فیلمهای منتخب را مورد ارزیابی قرار دادیم. یافتههای پژوهش نشان داد که به طور کلی کلیشههای منفی از افراد دارای معلولیت، همچنان درونمایة اساسی پرداختن به این گروه در سینما به شمار می رود. اگرچه فیلمهای هالیوودی رویکرد انتقادی تری اتخاذ کرده اند اما همچنان شاهد کلیشههایی مانند: ترحم برانگیز، بار اضافی و تحمیل به جامعه، ترس از معلولان و پیامدهای آن و انزواگرایی در شخصیت پردازی معلولان هستیم. در مجموع، تحلیل کارکرد کنش نشان داد که معلولان به تصویر کشیده شده، کارکرد مخالف را در روایت دارند؛ از این مساله میتوان نتیجه گرفت که نگاه به معلولان، اغلب مانند سد و مانعی در رسیدن فاعل یا قهرمان به خواسته و آرزویش بازنمایی شده است.
In the current age, media are known as a source of knowledge and information acquisition, and media are considered as a tool for transmitting attitudes and views toward various social groups. In the present research, movies and the social group of the disabled have been studied. As one of the sources of knowledge in understanding and interacting with the conditions and characteristics of people with disabilities, the film has a special value.In order to answer the main question about how to construct disability in cinema and the stereotypes in the images of people with disabilities, three Iranian films "Painting Pool", "Here Without Me", "Eternal Children", and three movies of Hollywood "Me Before You", "I am Sam" and "Rain Man" were selected. For this purpose, we have used Stuart Hall's representational approach and Goffman's concept of stigma and evaluated the selected films by using Grimas's narrative analysis method.The findings of the research showed that, in general, negative stereotypes of people with disabilities are still the main theme of dealing with this group in cinema. Although Hollywood films have adopted a more critical approach, but we still see some stereotypes such as pathetic, additional burden and imposition on society, fear of the disabled and its consequences, and isolationism in characterizing the disabled. In sum, the analysis of the action function showed that the depicted disabled people have the opposite function in the narration; by regarding this fact, we can conclude that disability is often represented as an obstacle in achievement of hero’s wishes.
خلاصه ماشینی:
در اينجا بحث در مورد اينکه معلوليت چه معنايي ندارد نيز مهم است ، زيرا چندين نظريه در اين زمينه وجود دارند که مبنايي براي پارادايم معلوليت ايجاد ميکنند: (زرين کفشيان ، ١٣٩٥، ٤٨-٥٠) o معلوليت يک تراژدي نيست ؛ o معلوليت به معناي وابستگي نيست ؛ o معلوليت به معناي از دست دادن قواي بالقوه ، بهره وري، همکاري اجتماعي، ارزش ، قابليت و توانايي و نظاير آن ها نيست ؛ o معلوليت ميتواند بخش طبيعي زندگي همۀ افراد باشد؛ (ممکن است در طول زندگي براي هر فردي پيش آيد و محدود به بدو تولد نيست ) o تفاوت ميان افراد معلول به همان اندازه اي وجود دارد که ميان همه مردم موجود است .
انتخاب اين شش فيلم به چند دليل با هدف پژوهش حاضر مناسب است : (١) کاراکتر يا شخصيت هاي داراي معلوليت در فيلم وجود دارند؛ (٢) اين فيلم ها در سال هاي مختلف در طول تاريخ ساخته شده اند بنابراين امکان تحليل طولي را نيز تا حدودي در اختيار ما قرار ميدهد؛ (٣) امکان مقايسه ميان فيلم هاي ايراني و هاليوودي را راجع به موضوع پژوهش فراهم ميکند.
شکل روايي کنشگران فيلم «حوض نقاشي» براساس الگوي کنشي گريماس معلوليت در فيلم حوض نقاشي به مانند مخالف در الگوي کنشي گريماس عمل کرده و موجب شده است که رسيدن به هدف يعني برآورده کردن خواسته هاي سهيل و مراقبت از او و نيز حفظ خانواده در داستان به تعويق بيفتد.
شکل روايي کنشگران فيلم «مرد باراني» براساس الگوي کنشي گريماس در اين فيلم فرد داراي معلوليت به عنوان مخالف و مانعي براي رسيدن فاعل به هدف خود که همان ارث پدري است معرفي ميشود.