چکیده:
ژیل دلوز، با دیدگاه جسم گرایانه به حیات، رویکردی جهت تحلیل رفتار ارائه میدهد که به درک چگونگی
کنش و شناخت میان افراد میانجامد. خوانش پرفورمنسها به عنوان هنرهای تعامل محور، که جایگاه
ارزشمندی میان هنرهای مدرن داشته و توانستهاند هنر را پویا و تعاملات انسانی را به خلق اثری گروهی
منجرکنند، با شیوة دلوزی موفقیتآمیز هستند. در پویش حاضر به بررسی شناخت و ادراک پرفورمنس
تسخیر پرداخته و قواعد زیبایی شناسانه را در آن جستجو کرده و سپس از معرفت حاصل جهت بازشناخت
رفتارهای انسانی از نگاه فلسفۀ دلوز، استفاده شده است. بر مبنای شیوه تحلیلی-توصیفی با رویکرد دلوز ی مشخص شد که پرفورمنس تسخیر به عنوان یک رویداد هنری فرصت زیستن در لحظه را برای مخاطب
فراهم میآورد و از آنجا که یک اثر تمامیت یافته نیست، مخاطب به معرفت جامع از اثر نرسیده و ادراک او
تدریجی و در امتداد تجربهگری اوست، پس صدور حکم زیباییشناسانه در رابطه با آن بی معناست. برخورد
مخاطب با اثر بدنمندانه است و مخاطب بنابر تعریف بدن ماشین، با اتصال به ابزار و افراد در لحظه، ماشین
منحصربهفردی را تشکیل میدهد که دارای بالقوگیهای خاص نیز هس ت و انتخاب مخاطب (ان)، روند
رویداد را هدایت میکند؛ بنابراین فضای پرفورمنس در لحظه ساخته شونده است و براساس ریزوم،
جهت گیری اتفاقی دارد.
Gilles Deleuze, as a postmodernist philosopher with a sophisticated expanded view on life, offers an approach to analyze behaves which leads to the understanding of human action and behavior. Reading performances as a part of interactive arts which have a valuable place among modern arts that have been able to make dynamist art, are successful in a Deleuze’s method. In the present study, the cognition and perception of conquest performance have been studied and the aesthetic rules have been searched in it, and then the obtained knowledge has been used to recognize human behaviors from the perspective of Deleuze's philosophy. Based on the analytical-descriptive method with Deleuze's approach, thus can be said that the performance of conquest as an artistic event provides for the audience, the opportunity to live in the moment, and since it is not a complete action. It is his empiricism, so it makes no sense to make an aesthetic judgment about it. The audience's reaction to the effect is bodily, and the audience, of the body-machine, by connecting to tools and people in the moment, forms a unique machine that also has special potentials, and the choice of the audience(s), Directs the course of the event; Therefore, the performance space has been created in the moment and it has a random orientation based on the Rhizome.
خلاصه ماشینی:
دلـوز حيات انسان را به تجربه گري گره ميزند و هر تجربه اي را موجب افزون شدن ادراک از زندگي و حامل بالقوگي هاي بيشمار براي گسترش تجربيات انساني ميداند؛ بنابراين در اين مقاله بـه بررسي اين سوالات ميپردازيم که آيا ممکن است بتوان قواعد زيباييشناسانه را به پرفورمنس تعاملي تسخير نسبت داد و يا ميتوان کنش هاي ميان افراد در ايـن اجـرا را بـا مفهـوم بـدن - ماشين ١ دلوز بازخواني کرد و اينکه ريزوم ٢ از مفاهيم فلسـفي دلـوز، قابـل تعمـيم بـه اجـراي پرفورمنس و ارتباط افراد حاضر با يکديگر خواهد بود؟ براي رسيدن به پاسخ ها فرض مي کنـيم که فلسفۀ دلوز به عنوان يک فيلسوف تجربه گرا٣ که جايگاه ويژه اي براي نقش بدن قائل است و شکل گيري حيات انسان را درگرو حرکت و تعامـل او بـا پيرامـون و سـاخته شـدن در لحظـه مي داند، مي تواند چارچوب مناسبي براي تدقيق و بـازخواني در نظـر گرفتـه شـود ازايـن رو بـا استفاده از منابع کتابخانه اي مکتوب و ديجيتال براي تشريح و تبيـين ايـدههـا و يافتـه هـا، بـا رويکرد تحليلي - توصيفي به پرسش هاي فوق از منظر فلسفي ژيل دلوز پرداخته ايم .