چکیده:
مصرف موسیقی در تجربۀ زندگی روزمره زنان که یکی از مخاطبان فعال هستند، نقش برجستهای دارد. در این پژوهش به این پرسش که ذائقۀ موسیقایی زنان چگونه شکل میگیرد، با روش پژوهش کیفی و مطالعۀ تجربۀ موسیقایی زنان پاسخ داده شده است. ابزار گردآوری دادهها مصاحبههای نیمهساختاریافته با 28 نفر از زنان با تحصیلات، موقعیت اجتماعی و گروههای سنی متفاوت در شهر تهران است که به شیوۀ نمونهگیری هدفمند و نمونهگیری نظری رایج در پژوهشهای کیفی انتخاب شدهاند. دادههای مصاحبههای کیفی با روش تحلیل تماتیک کدگذاری شده است. یافتهها بیانگر آن است که ذائقۀ موسیقایی مخاطبان امر از پیش تعیینشدهای نیست، بلکه محصول تعامل پسزمینههای فردی و خاستگاه اجتماعی مخاطبان است؛ این به معنای اجتماعیبودن ذائقۀ موسیقایی است. تجربۀ زیستۀ زنان نشان میدهد سرمایۀ فرهنگی (پیشینۀ فرهنگی-خانوادگی، تحصیلات، دانش و مهارت موسیقایی)، سرمایۀ اقتصادی (موقعیت اقتصادی فردی و پیشینۀ اقتصادی-خانوادگی)، منابع هویتی چندگانه (شبکۀ گروههای مرجع، هویت قومی، هویت دینی، هویت ملی و هویت نسلی) و منابع رسانهای (مصرف رسانههای جمعی و مصرف رسانههای اجتماعی)، ذائقۀ موسیقایی آنها را شکل میدهد و بدان تمایز میبخشد.
Music consumption has a prominent role in women's everyday life experiences as an active audience. The question of this research was "how the musical taste of women is formed?". This question was answered by qualitative research method and study of women's musical experience. The data collection tool is semi-structured interviews with 28 women with different educations, social statuses, and age groups in Tehran city, who were selected by purposeful sampling and theoretical sampling common in qualitative research. Data from qualitative interviews were coded with the thematic analysis method. The findings indicate that the audience's musical taste is not a predetermined matter, but rather a product of the interaction of the audience's individual background and social position. This means that musical taste is social. The lived experience of women shows cultural capital (family cultural background, education, musical knowledge, and skill), economic capital (individual economic situation and family economic background), multiple identity sources (network of reference groups, ethnic identity, religious identity, national identity, generational identity), and media sources (mass media consumption, social media consumption), shapes and differentiates their musical taste.
خلاصه ماشینی:
از مطالعات کيفي مي توان به پژوهش هاي ايمان و همکاران (١٣٩٠)، زنجاني زاده و همکاران (١٣٩١)، صميم (١٣٩٢)، محمدپور و همکاران (١٣٩٣)، رازقي و عليزاده (١٣٩٤)، راودراد و فائقي (١٣٩٥) و قاسمي و همکاران (١٣٩٩) اشاره کرد.
صميم نيز در مطالعات خود (١٣٨٦، ١٣٨٨، ١٣٩٢) با ترکيب روشهاي کمي و کيفي به دنبال بررسي رابطۀ بين مصرف گونه هاي موسيقي مردمپسند، قشربندي هاي اجتماعي و ذائقه هاي موسيقايي مخاطبان بوده است .
در ديگر مطالعات اجتماعي مانند پژوهش هاي شکوري و غلامزاده نطنزي (١٣٨٩)، آقااحمدي و همکاران (١٣٩٢) و حيدرپناه و همکاران (١٣٩٦) نيز بين الگوهاي مصرف موسيقي و پايگاه اقتصادي-اجتماعي افراد رابطۀ معنادار وجود دارد.
مفاهيم پايه ، سازماندهنده و فراگير مضامين پايه مضامين سازماندهنده مضمون فراگير تحصيلات پيشينۀ فرهنگي خانوادگي سرمايۀ فرهنگي دانش و مهارت موسيقايي موقعيت اقتصادي فردي سرمايۀ اقتصادي پيشينۀ اقتصادي خانوادگي ذائقۀ موسيقايي شبکۀ گروههاي مرجع اجتماعي هويت نسلي منابع هويتي چندگانه هويت ديني هويت قومي هويت ملي مصرف رسانه هاي جمعي منابع رسانه اي مصرف رسانه هاي اجتماعي سرمايۀ فرهنگي يکي از مهم ترين مؤلفه ها در ذائقۀ موسيقايي مخاطبان «سرمايۀ فرهنگي» است .
Van Eijck چنين مصرف فرهنگي از ديگر طبقات اجتماعي متمايز مي شوند؛ بنابراين زمينه هاي فرهنگي- خانوادگي در شکل تمايلات و علايق فرهنگي و همچنين تحصيلات خانواده به کمک فراهم سازي و بسترسازي، نقش برجسته اي در شکل گيري ذائقه موسيقايي شهروندان دارند.
گروههاي مرجع ، منبعي الهامبخش براي شکل گيري نگرشها و ذائقه ها هستند و نقش مهمي در جامعه پذيري و هويت اجتماعي افراد دارند؛ بنابراين يکي از مهم ترين عوامل تأثيرگذار، حضور شبکۀ گروههاي مرجع به عنوان منابع هويتي مخاطبان است .