چکیده:
مسئلهمحوری بهعنوان یکی از ارکان علوم خطمشی سبب شد تا مسئله خطمشی تبدیل به ابژه مطالعاتی مهمی در این علوم شود. این مفهوم نیز مانند سایر مفاهیم مطرح در علوم خطمشی، مورد نزاع رویکردهای معرفتشناسی مختلف قرار گرفته است. تحلیل گفتمان بهعنوان یکی از این رویکردها با طرح ایده مسئلهمندی نگاه متفاوتی به مطالعه مسئله خطمشی ارائه کرده است. بررسی ادبیات تحلیل گفتمان در مطالعات خطمشی عمومی نشان میدهد، گفتمان حاکم با واردکردن ابژه در بازی درست و نادرست، امور را مسئلهمند میکند. این نگاه به مسئله خطمشی نهتنها از رویکردهای رقیب تحلیل گفتمان متمایز است، بلکه تفاوتهای ظریفی با رویکردهای هممسلک تحلیل گفتمان نیز دارد. در پژوهش حاضر، نخست به بررسی جایگاه مسئله در مطالعات خطمشی پرداخته شده و سپس با طرح اجمالی مفاهیم تحلیل گفتمان، مسئلهمندی خطمشی از دیدگاه رویکرد گفتمانی مورد تبیین قرار گرفته است. درنهایت نیز با اتخاذ رویکردی انتقادی، گامهایی برای فهم مسئلهمندی خطمشی ارائه میشود. نتیجه این گامها فهم آنچه بهعنوان مسئله قلمداد شده، فهم پیشفرضها، فهم تبار و دیرینه مسئله، فهم نامسئلههایی که طرد شدهاند و فهم عوامل دخیل در بدیهی انگاشتن مسئله است
Problem-oriented approach, known as one of the bases of policy sciences, caused the policy problem to become a significant object of study in these sciences. This concept, like other concepts in policy sciences, has been contested by different epistemological approaches. Discourse analysis, as one of these approaches, has presented a different perspective to the study of the policy issue by proposing the idea of Problem-oriented approach. The literature review of discourse analysis in public policy studies shows that the ruling discourse makes things problematic by introducing objects into the game of right and wrong. This view to the policy problem is not only different from the competing approaches of discourse analysis, but also has subtle differences with the similar approaches of discourse analysis. In the present research, firstly, the position of the problem in policy studies has been examined, and then, with an outline of the concepts of discourse analysis, the problematic nature of the policy has been explained from the point of view of the discourse approach. Finally, by adopting a critical approach, steps are presented to understand the problematic nature of the policy. The result of these steps is the understanding of what is considered as a problem, the presuppositions, the lineage of the problem and the non-problems that have been rejected, and the determination of the factors involved in taking the problem for granted.
خلاصه ماشینی:
Veselý, 2008; Dewey, 1991; Hoornbeek & Peters, 2017; Howlett & Cashore, 2009; Marier, 2018; Meltzer & Schwartz, 2018; Nudzor, 2009; Rochefort & Cobb, 1993).
پژوهش حاضر تلاش دارد با بهرهگیری از این رویکرد به بررسی ماهیت و چگونگی ظهور مسائل در خطمشی عمومی بپردازد؛ بدین منظور نخست به تبیین مفهوم «مسئله» خطمشی پرداخته و سپس تلاش شده است با بررسی اجمالی تحلیل گفتمان و ورود آن به مطالعات خطمشی، مفهوم «مسئلهمندی» بهعنوان رویکرد تحلیل گفتمان در نگاه به مسئله خطمشی مورد بررسی قرار گیرد و درنهایت نیز بهصورت روشمند نحوه فهم «مسئلهسازی» انجام شده در خطمشیها از نظر رویکرد گفتمانی تبیین شود.
کینگدون 4 (2011) نیز در «چارچوب نظری جریانات چندگانه» 5 مسائل را موجودیتهایی میداند که مستقل از راهحلها در عالم بیرون قرار دارند و «کارآفرین خطمشی» 6 برای اعتباربخشی به راهحلهایی که مطابق با خواست اوست، از میان مسائل از پیش موجود دست به انتخاب میزند؛ به عبارت دیگر در چارچوب نظری جریانهای چندگانه، Lasswell Dewey Punctuated−Equilibrium Kingdon Multiple−Streams theoretical framework Policy entrepreneur مسائل، مشروعیتبخش اقدامات هستند؛ پس کارآفرین خطمشی تلاش میکنند که در سبد مسائل موجود، مسائلی را انتخاب کند که در اذهان عامه از مشروعیت بالاتری برخوردار باشد.
ظهور مکاتب رقیب عینیتگرایی در مطالعات خطمشی عمومی، مطالعه «مسئله» خطمشی را نیز تحتتأثیر قرار دادند (Lopata, 1984; Schneider, 1987; Spector & Kitsuse, 1973)؛ برای مثال در رویکرد «ساخت اجتماعی گروههای هدف» 1 (Schneider & Ingram, 1993) بهعنوان یکی از مکاتب ذیل ساختگرایی، فهم از مسئله موضوعیت مییابد؛ در این رویکرد، مسئله ماهیت متعین و مفروض خود را از دست میدهد و ماهیتی بینالاذهانی مییابد.