چکیده:
با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، اسلام هراسی ابعاد گستردهای یافته و در قالب "ایران هراسی" ادراک میشود. پیش از بهکارگیری گستردة مفهوم «ایران هراسی»، بحثهای شرقشناسی، بهطورکلی، نوعی از اسلامهراسی را بهگونهای دیگر، مطرح میکردند. علاوه بر آن، گرایشهای بیگانه ترسی و نژادپرستی در دنیای معاصر به پیشرفت این مفهوم یاری رساندهاند. هدف اصلی این مقاله، شناخت ریشهها و بسترهای تشکیلدهنده ایران هراسی مبتنی بر چارچوب مفهومی سازهانگاری است. سازهانگاری درصدد است تا بهجای تأکید بر توانایی دولتها یا توزیع قدرت بهعنوان یکی از ویژگیهای ساختاری نظام بینالملل، بر هویت دولتها انگشت گذارد. انگارهها میتوانند روی هویتها و منافع و سیاستها اثر بگذارند و تغییر جهت از تواناییها بهسوی هویتها آن چیزی است که دولتها میتوانند انجام دهند تا موقعیت خودشان را در ساختار تبیین کنند، پس باوجودآنکه دولتها سرمایه اصولی مانند خودیاری، پاسداری از امنیت و منافع ملی رفتار میکنند اما اگر بر پایه اصولی باهم همکاری کنند چهبسا که نظرشان در مورد هویت خود و اینکه چه ارتباطی با دیگر جهانیان و نظام بینالملل میتوانند داشته باشند تغییر مییابد. سؤال اصلی این پژوهش آن است که ریشهها و بسترهای تشکیلدهنده ایران هراسی چیست؟ فرضیه اصلی ازنظر این پژوهش به این مقوله میپردازد که گفتمان سیاسی ضدغرب پس از انقلاب اسلامی ایران موجب شکلگیری ایران هراسی شده است. فرضیه رقیب این پژوهش آن است که جمهوری اسلامی ایران با حفظ هویت خود بهعنوان یک بازیگر دارای هویتی منحصربهفرد، سعی دارد با همکاری و گفتگو با غرب به مقابله با ایران هراسی بپردازد.
With the occurrence of the Islamic revolution in Iran, Islamophobia has gained wide dimensions and is perceived as "Iranophobia". Before the widespread use of the concept of "Iranophobia", discussions of oriental studies, in general, raised a kind of Islamophobia in a different way. In addition to that, xenophobia and racism tendencies in the contemporary world have helped the development of this concept. The main goal of this article is to know the roots and foundations of Iranophobia based on the constructivist conceptual framework. Constructivism aims to put a finger on the identity of the states instead of emphasizing the ability of the states or the distribution of power as one of the structural features of the international system. Imaginations can affect identities, interests, and policies, and changing the direction from capabilities to identities is what governments can do to explain their position in the structure, so even though governments have basic capital such as self-help, security and They act according to national interests, but if they cooperate on the basis of principles, maybe their opinion about their identity and what kind of relationship they can have with the rest of the world and the international system will change. The main question of this research is what are the roots and foundations of Iranophobia? The main hypothesis from the point of view of this research deals with the category that the anti-Western political discourse after the Islamic Revolution of Iran has caused the formation of Iranophobia. The competing hypothesis of this research is that the Islamic Republic of Iran, by preserving its identity as an actor with a unique identity, is trying to deal with Iranophobia through cooperation and dialogue with the West.
خلاصه ماشینی:
پيشينۀپژوهش کتـب و مقـالات متعـددي پيرامـون تحقيـق پيـش رو نوشـته شـده اسـت کـه نشـان از اهميـت موضـوع بحـث دارد؛ ايـن آثـار را مي تـوان بـه سـه دسـته تقسـيم کـرد: الف ) آثاري که با نگاه و تئوري هاي روابط بين الملل به اين موضوع پرداخته اند: محسـن شـريعتي نيا در مقالـه اي بـا عنـوان «تبييـن راهبـرد ايـران هراسـي از جانـب امريـکا جهـت مشروعيت سـازي منطقـه اي رژيـم صهيونيسـتي (١٣٩٠)» ابراهيم معراجي در مقاله اي با عنوان «(ايران هراسي : دلايل و پيامدها) (١٣٨٩)».
زمستان ١٤٠١ ج) و تنهـا اثـري کـه بـه ماهيـت و تبييـن ايـن موضـوع پرداختـه اسـت : حميدرضـا ملـک 80 محمـدي ، هـدي داودي ، در مقالـه اي بـا عنـوان «تاثيـر ايـران هراسـي بـر سياسـت هاي نظامـي امنيتـي کشـورهاي شـوراي همـکاري خليـج فـارس (١٣٩١)».
تفـاوت حکومت ، مشـروعيت در نظام اسـلامي بـا نظـام آرمانـي پارادايـم توسـعه گرا در ايـن اسـت کـه دولـت ، مسـئول اسـت و خـود را بــراي خوشــبختي و ســعادت واقعــي جامعــه ، داراي رســالتي الهــي مي دانــد و جلــب آراء بــه هــر قيمتـي را روا نمي دانـد (مجموعـه مقـالات پژوهشـي «راه انقـلاب پيشـين »، ١٣٧٩) مردم ســالاري دينــي : جمهــوري اســلامي در مردم ســالاري دينــي مبنــاي مشــروعيت حکومـت را الهـي مي دانـد و معتقـد اسـت بـراي تحقـق پيـداکـردن حاکميـت الهـي رضايـت مــردم و اکثريــت هــم لازم اســت .