چکیده:
هدف این پژوهش بررسی ساختیابیِ سکونتگاههای غیررسمی تحت تاثیر قوانینِ مالکیت زمین است. پس ازانقلاب قوانینی وضع شد که هم موجبات مصادره و سلب مالکیت برخی از اراضی شهری را فراهم آورد و هم با ایجاد ابهام وضعیت مالکیت اراضی موات و وقفی به گسترش بازار غیررسمی زمین و مسکن دامن زد. با شروع جنگ و ضرورت اسکان آوارگان و تغییر قوانین مالکیت زمین و مسکن تحت تاثیر گفتمان حمایت از محرومان پس از انقلاب این بازار بیشتر رشد کرد. در دهههای بعد با تغییر سیاستهای اقتصادی و حذف کم درآمدها از نظام برنامه ریزی شهری و عدم دسترسی گروه های کم درآمد به مالکیت زمین ساختیابی این بازار تشدید شده به نحوی که تا سال 1395 حدود 11میلیون نفر از کمدرآمدهای شهری در 62 هزار هکتار زمین اسکان یافتند. روش این تحقیق تاریخی -تطبیقی و طرحریزی تجربی آن اسنادی است. به این منظور نسیمشهر(اکبرآباد)، شهرقدس و محله خاک سفید (گلشن) با توجه به وجوه مشترک مالکیت زمین و مسکن درآنها با یکدیگر مقایسه شدند. یافتهها نشان دادند این سکونتگاهها تحت تاثیر تقاضای کمدرآمدها برای تامین زمین و مسکن و از سوی دیگر ابهام برخی از قوانین مالکیت شکل گرفتهاند و از مزایای اقتصادی – اجتماعی بازار غیررسمی بهرهمند میشوند. به رغم این تحولات، با تبدیل شدن این سکونتگاهها به بازار رسمی ساکنان آنها به تدریج «بختهای زندگی در بازار» خود را از دست میدهند و قوانین جدید مالکیت زمین و مسکن مانع از بهسازی و نوسازی اسکان غیررسمی به نفع گروههای کمدرآمد میشود.
The purpose of this research is to investigate the impact that Land Ownership Laws have had on the appearance and taking shape of informal settlements. After the 1979 Iranian revolution, laws were enacted that, fueled the expansion of the informal land and housing market through confiscation and expropriation of some urban lands, and by creating uncertainty and ambiguity about the ownership and legal entitlement to Waqf (charitable endowment or bequest for public benefit) land and waste lands. With the start of the Iran – Iraq war in 1980 and the necessity of resettling the displaced people, under the influence of the revolutionary slogans of support for the disadvantaged and the dispossessed coinciding with changes in the laws pertaining to the ownership of land and housing, this informal market grew ever more. In the following decades, with the changes in economic policies and the removal of low-income people from the urban planning system and the lack of access of low-income groups to housing, these informal settlements increased in such a way that by 2015, about 11 million people were living in areas occupying 62 thousand hectares of land. This research is conducted following historical-adaptive methodologies presenting a mixed empirical/secondary literature review design, where three settlements of Nasimshahr (Akbarabad), Shahrquds and Khak Sefid neighborhood are compared. The findings show that these settlements are formed as a result of demand for housing amongst the lower income groups of the population, taking advantage of the uncertainties and ambiguities within land and property laws. Although informal settlements allow their residents to benefit from the economic and social advantages of informality in the beginning, as these settlements shift towards official markets and as the pressure from new settlers increase the original settlers either lose the benefits that living in the informal settlements bring to them or are prevented from upgrading their neighborhoods by the new land and housing ownership laws.
خلاصه ماشینی:
سابقۀ پژوهش دربارة سکونتگاه های غیررسمی در ایران ، به شش دهۀ گذشته بازمی گردد (حاجی یوسفی ، ١٣٨٢) و بر عواملی مانند رشد طبیعی جمعیت در دهۀ ١٣٦٠، شهری شدن فقر، کاهش درآمد سرانه ، سیاست گذاری های ناهماهنگ اجتماعی و شهری ، نبود سازوکارهای نهادی برای پیشگیری از رشد این پدیده ، تحولات اجتماعی شامل انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ، سرریز گروه های کم درآمد از کلان شهرها به پیرامون آن ها و بحران های محیط زیستی به ویژه آب تأکید شده ، ولی به نقش مالکیت زمین و قوانین ناظر بر آن کمتر توجه شده است .
در بخش بعدی ، یافته ها در دو مرحله تحلیل می شوند: مرحلۀ نخست ، بررسی تاریخی بازار غیررسمی زمین و مسکن در پیوند با قوانین مالکیت را دربرمی گیرد و مرحلۀ دوم به بررسی تطبیقی نسیم شهر با محلۀ خاکسفید و شهرقدس ، و تأثیر قوانین بررسی شده بر ساخت یابی این سه محدوده می پردازد.
رویه ای که به بررسی قوانین و مقررات دربارة زمین و طرح های شهری می پردازد (ماجدی ، ١٣٨٨؛ اطهاری ، جواهری پور، ١٣٧٤) و مسائل شهری و نیازهای آن را در پیوند با قوانین و احکام فقهی مالکیت تحلیل می کند (نصرتی ، ١٣٩٧؛ امینی و کاشانی ، ١٣٩٦؛ خواجه وند و پوراسکندر، ١٣٩٦؛ ناری قمی ، ١٣٩٥؛ صالحی مازندرانی و میرزایی، ١٣٩٤؛ قبادی و ناصری مقدم ، ١٣٩١؛ علم و کاظمی ، ١٣٩٤؛ دهقان نژاد و ستوده ، ١٣٨٩؛ ثابتی ، ١٣٨٣؛ غفاری و همکاران ، ١٣٩٤؛ وثوقی مطلق ، ١٣٨٤)، ولی در این رویکردها به رغم تأکید بر مالکیت زمین ، به قواعد ناظر بر الگوی سکونت غیررسمی کمتر توجه شده است .