چکیده:
در این پژوهش درصدد است تا ضمن تمرکز بر یک نمونه معین، ابعادی از مسئله توسعه در ایران روزگار قاجاریه را واکاوی شود. بندر پیربازار، بهمثابه موضوع محوری پژوهش، یک آبادی کوچک در شمال مرداب انزلی بود که اهمیت آن از اواخر دوره صفوی به بعد افزایش یافت. این اهمیت در مرتبه نخست، مدیون موقعیت جغرافیایی مساعد این آبادی در میانه بندر انزلی و رشت، و امکانی بود که در نبود راه زمینی مناسب، برای اتصال با دریای خزر فراهم میآورد. از اواخر دوره قاجاریه، رونق روزافزون تجارت دریامحور ایران و روسیه و همزمان، گشایش راهآهن ماورایقفقاز، بندر پیربازار را به یک کانون پرجنبوجوش تبدیل کرد. همین عوامل زمینهای فراهم کرد تا بندر مذکور، در یک مقطع گذرا، روندی از توسعه را تجربه کند. پرسشی که در کانون پژوهش حاضر قرار دارد، ناظر بر واکاوی زمینه، کیفیت و موانع پیشروی این تجربه از توسعه است. بررسی دقیق و مستند این نمونه، میتواند برای رسیدن به درک ژرفتری از سرشت توسعه در ایران دوره قاجاریه کارآمد باشد. به این منظور، روند تاریخی ظهور پیربازار در قامت یک لنگرگاه مهم در گیلان، الگوی توسعه و افول این بندر و عوامل زمینهساز این تحولات بر مبنای اسناد آرشیوی و گزارشهای دست اول بررسی شده است. رویکرد پژوهش توصیفی-تبیینی است و روش آن، واکاوی مسئله در چهارچوب کلان زمینه تاریخی مبتنی بر شواهد تجربی و با تمرکز بر یک نمونه خُرد است. به این منظور، عوامل جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی به موازات هم و در بستر تاریخی متناسب با موضوع واکاوی شده است. نتیجه پژوهش حاکی از پیچیدگی ویژه مقوله توسعه در ایران این روزگار و دشواری دستیابی به استنباطهای تعمیمی در این زمینه است.
This article aims at providing an explanation for some aspects of the problem of development in Qajar Iran. It's Focus in on Pirbazar, a famous village in Northern Province of Guilan, which hosted a growing volume of Russian-Iranian trade in late Qajar period and changed to be an important harbor up to the Russian Revolution. As a matter of fact, Russian development of Transcaucasian railway along with the launching a modernized shipment in the Caspian sea in the second half of 19th century were the main causes behind an unprecedented growth of Iran-Russian trade. Meanwhile, lack of any modern infrastructure which linked Anzali to Rasht, provided the opportunity for Pirbazar to appear as the main harbor in this situation. Based on first hand sources as well as archival material and applying a descriptive-explanative approach, it seeks to explain how Russian-Iranian marine trade affected the traditional pattern of transportation in Guilan and what causes prevented Pirbazar to become a modernized harbor. This study may help us to attain a better understanding of the multidimensional problem of "development" in late Qajar Iran.
خلاصه ماشینی:
اهمیـت پیربـازار بـه مـوازات افـزایش حجم تجارت دریایی ایران و روسیه و نیز، رونق مسافرت از مسیر دریای خزر و قفقاز، افزایش یافت به نحوی که در سالهای پایانی دوره قاجاریه سرمایه گذاری هایی در قالب ایجاد تأسیسات بندرگاهی مانند ساختمان گمرک ، انبار، مسافرخانه ، راه آهن و غیره توسط مقاطعه کاران داخلی و خارجی در آن صورت پذیرفت .
اکنون این پرسش را می توان پیش کشید که چه عواملی زمینه این پدیـده را فـراهم آورد و آیا می توان از رهگذر بررسی تحولات پیربازار در این دوره زمانی مذکور به درکـی از سرشـت تجربه «توسعه » در دوره قاجاریه و موانع فراروی آن دست یافت ؟ به نظر می رسد واکاوی دقیق روند رشد و افول پیربازار به مثابه یک لنگرگاه تجاری مهم در گیلان دوره قاجاریه در پیوند بـا اقتصاد تجاری دریامحور ایران و روسیه بتواند ما را به فهمی ژرف تراز مقوله توسـعه در ایـران این روزگار و سیاست های دولت در قبال آن رهنمون شود.
چند ویژگی معین ، تجربه بندر پیربازار را نمونه ممتازی برای این بررسی قرار می دهد؛ نخست اینکه بندر مذکور در کانون شریان تجاری شمال ایران قرار داشت ؛ شریانی که حجم تجارت آن سهم معینی در تحمیـل اراده بیرونـی در جهـت نوسازی زیرساخت های ارتباطی و نظام مالی ایفا کرد.
بـه بیـان دیگـر، رشـد چشمگیر تجارت دریامحور روسیه و ایران از گذرگاه بندر انزلی و رونق رفـت وآمـد مسـافران ایرانی و خارجی از طریق این بندر، در نبود یک راه زمینی ، پیربازار را در موقعیتی قرار داد که به لنگرگاه اصلی رشت تبدیل شود.