چکیده:
سازمانهای کنونی در محیطی فعالیت میکنند که تغییرات سریع، آنها را ملزم به داشتن استراتژیهای انطباق پذیر میکند. پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش میانجی گر یادگیری سازمانی بر رابطه میان هوش سازمانی و چابکی سازمانی در شرکت نفت گچساران انجام شده است. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع همبستگی است. جامعه آماری آن شامل کارکنان شرکت نفت گچساران میباشد که تعداد آنها برابر با 2500 نفر است. از این جامعه آماری بر اساس جدول کرجسی و مورگان، نمونهای به حجم 332 نفر بهصورت تصادفی طبقاتی و به شیوه سهمیهای، سهم هر دستگاه و کارکنان مورد نظر انتخاب شده است و به منظور گردآوری دادهها از سه پرسشنامه هوش سازمانی، چابکی سازمانی و یادگیری سازمانی استفاده شده است. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی، تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مدلهای هوش سازمانی، چابکی سازمانی و یادگیری سازمانی قابل برازش و کاربرد میباشند. نتایج تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که یادگیری سازمانی نقش میانجی میان یادگیری سازمانی و چابکی سازمانی ایفا میکند. همچنین میان هوش سازمانی و چابکی سازمانی، میان هوش سازمانی و یادگیری سازمانی و میان یادگیری سازمانی و چابکی سازمانی رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
بررسي نقش ميانجي گر يادگيري سازماني بر رابطه ميان هوش سازماني و چابکي سازماني در شرکت نفت گچساران قاسم رضايي ١ ، کيارش زبرجد٢ ، مريم محمدي دارنجاني 3 ١ استاديار، گروه مهندسي صنايع ،دانشکده فني و مهندسي ، واحد شيراز، دانشگاه آزاد اسلامي ، شيراز، ايران (نويسنده مسئول ) ٢ دانشجوي کارشناسي ارشد مهندسي صنايع – مديريت مهندسي ، گروه مهندسي صنايع ، دانشکده فني و مهندسي ، واحد شيراز، دانشگاه آزاد اسلامي ، شيراز، ايران ٣ دانشجوي کارشناسي مهندسي صنايع ، گروه مهندسي صنايع ، دانشکده فني و مهندسي ، واحد شيراز، دانشگاه آزاد اسلامي ، شيراز، ايران چکيده سازمان هاي کنوني در محيطي فعاليت مي کنند که تغييرات سريع ، آن ها را ملزم به داشتن استراتژي هاي انطباق پذير مي کند.
طي سال هاي اخير با توجه به تغيير و تحولاتي که در اثر رشد علم و دانش به وجود آمده است ؛ تلاش روزافزون سازمان هاي پيشرو در دنياي رقابتي کسب وکار اين است که يک راهبرد مشخص براي افزايش هوش سازماني خود داشته باشند.
مطابق با شکل ٢ مدل معادلات ساختاري تحقيق به شرح زير ميباشد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) بررسي فرضيات تحقيق : فرضيه ١: ميان هوش سازماني و چابکي سازماني با نقش ميانجي گر يادگيري سازماني در شرکت نفت گچساران رابطه معني داري وجود دارد.
١ بزرگتر مي باشد بنابراين ميتوان نتيجه گرفت که اين فرضيه با اطمينان ٠/٩٩ پذيرفته ميشود و به عبارتي ميتوان عنوان نمود که با اطمينان ٠/٩٩، بين هوش سازماني و چابکي سازماني در شرکت نفت گچساران رابطه معني داري وجود دارد.