چکیده:
در بین شهرهای شبه جزیره عربستان، یثرب به علت دارا بودن شرایط جغرافیایی مطلوب از موقعیت زندگی خوبی نسبت به شهرهای دیگر برخوردار بوده است. با این حال رقابت طلبی بین قوم یهود و اوس و خزرج از یک سو و چالش های درونی بین اوس و خزرج از سوی دیگر،مردمان این سرزمین را با چالش های عمیق فکری، فرهنگی و سیاسی مواجه ساخته بود.در چنین انتشار به قهرمانی که بتواند آنان را از شرایط موجود برهاند جزء آمال و آرزوهای هر دو گروه بود. سوال محوری پژوهش حاضر آن است که چه عواملی درونی منجر به دعوت مردم یثرب از پیامبر به هجرت بدان شهر گردید؟ فرضیه مطرح شده آن است که چالش های سیاسی برای کسب ریاست و آگاهی مردم یثرب به واسطه اخبار قوم یهود از بعثت نبی، از جمله علل دعوت مردم یثرب از رسول خدا بوده است. پژوهش حاضر با اتکا به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی –تحلیلی سامان یافته است.
Among the cities of the Arabian Peninsula, Yathrib has a good living situation compared to other cities due to its favorable geographical conditions. However, the rivalry between the Jews and the Aws and Khazraj on the one hand and the internal challenges between the Aws and the Khazraj on the other, had faced the people of this land with deep intellectual, cultural and political challenges. To be able to save them from the current situation was one of the aspirations of both groups. The central question of the present study is what internal factors led to the invitation of the people of Yathrib from the Prophet to emigrate to this city? The hypothesis is that the political challenges to gaining the presidency and awareness of the people of Yathrib through the news of the Jewish people from the resurrection of the Prophet were among the reasons for inviting the people of Yathrib to the Messenger of God. The present study is based on library resources and descriptive-analytical method.
خلاصه ماشینی:
اين منطقه قبل از ظهور اسلام به عنوان يک شهر متمرکز شناخته نمي شده است ، بلکه در مجموع عبارت از واحه هايي بوده است که بعضي از آنها در سرزمين هاي هموار و برخي ديگر در ارتفاعات و يا بين شعاب قرار مي گرفته اند.
برخي گفته اند که اين شهر به دليل انتساب به يثرب بن قانيه بن مهلائيل بن ارم بن عبيل بن عوص بن ارم بن سام بن نوح ، بدين نام خوانده شده است و او نخستين کسي بود که هنگام پراکنده شدن خاندان نوح در اين سرزمين فرود آمد.
سپس يثرب به نام رئيس گروهي از عمالقه ناميده شده است ، و آنان همواره محل فرود آمدن خويش را به نام هاي خود مي ناميدند(ابن عبدالبر، ١٩٩٢ :ص ١٤).
آنگونه که مورخان در منابع تاريخي نقل کرده اند، يثرب در گذشته از نظر داشتن حره هاي حاصلخيز و نخلستان هاي بسيار در بين اعراب داراي شهرت بوده است ، و نيز پيامبر گرامي اسلام (ص ) از اين شهر به عنوان يکي از شهرهايي که کشاورزي در آن رونق داشته ياد کرده است .
دره راتون که از کوه عير در سمت قبله شروع پس از عبور از قبا به دره بطحان مي پيوندد(همان :ج ٣، ص ٢١٠) درهمذينيب واقع در جنوب شرقي که از شعبه هاي بطحان است و وادي قناه که در شمال شرقي يثرب قرار دارد که آب آن از شرق سرازير شده و همراه آبهاي دشتهاي ديگر در حوضچه اي معروف به الغابه جمع مي شود(يعقوبي ، ١٩٥٧:ص ٧٢) واديمهزور در جنوب شرقي شهر که از حره شرقي حره واقم مي گذرد.