چکیده:
در شرایط پرمخاطره که حیات یا سلامت جسمی نجاتگران را مورد تهدید جدی قرار میدهد، تشخیص وظیفۀ دینی و قانونی برای نجات جان گرفتاران یا حفظ جان نجاتگران، کاری دشوار است. این تحقیق به روش توصیفی ـ تحلیلی، دلایل و مستندات فقهی را وارسی کرده و با بازخوانی ادلۀ امداد و نجات پرمخاطره در موقعیتهای مختلف، احکام متفاوتی را نتیجه گرفته است. در صورت تساوی نفوس، نجات و درمان واجب نیست؛ زیرا هر دو واجبالحفظ هستند. همچنین به مقتضای حدیث «لاضرر» و تعمیم نهی از عبادات و اطعمه زیانآور به موقعیت ضرر جسمانی، بر نجاتگر واجب نیست که در موقعیت نبود تجهیزات محافظتی به منظور درمان و دفع ضرر از دیگری، خودش متحمل ضرر معتنابه شود. اما با توجه به اطلاقات ادلۀ امداد و نجات، رجحان و استحباب در این شرایط به اثبات رسید. استناد به حدیث «لا عدوی» در نفی قانون سرایت بیماری و ماندن در محیط شیوع بیماری واگیردار، مردود است؛ لکن نجاتگران عرصه طبابت و پرستاری، علاوه بر برخورداری از دانش، تخصص و تجهیزات، طبق تعهد به عنوان الزام ثانوی تا حدّ امکان باید به درمان بپردازند. اما در صورت ترک نجات در این شرایط، نمیتوان حکم به ضمان تارک نجات نمود؛ هرچند فرد، مرتکب معصیت شده است.
فی الظروف الخطره التی تهدد بشکل جدی حیاه المنقذین او صحتهم یکون من الصعب تحدید الواجب الدینی والقانونی لانقاذ حیاه المحاصرین او الحفاظ علی حیاه المنقذین. قام هذا البحث بمنهج توصیفی تحلیلی بدراسه الادله والوثايق الفقهیه، ومع مراجعه ادله الاغاثه والانقاذ شدیده الخطوره فی الحالات المختلفه تم التوصل الی احکام مختلفه. فی حاله تساوی النفوس لا یکون الانقاذ والعلاج واجبا، لان کلیهما واجب الحفظ. کذلک وبموجب حدیث «لا ضرر» وتعمیم النهی عن العبادات والاطعمه الضاره علی حاله الاذی الجسمی، فلا یجب علی المنقذ ان یتحمل ضررا شدیدا فی حاله عدم وجود معدات وقايیه بهدف العلاج ودرء الضرر. لکن ونظرا لاطلاق ادله الاغاثه والانقاذ فقد تم اثبات الرجحان والاستحباب فی هذه الظروف. کما انه مرفوض الاستشهاد بحدیث «لا عدوی» فی رفض قانون انتقال المرض والبقاء فی بیيه انتشار الامراض المعدیه. ومع ذلک یجب علی المنقذین فی مجال الطب والتمریض اضافه الی تمتعهم بالمعرفه والاختصاص والمعدات وفقا للتعهد کالتزام ثانوی فانه ینبغی ان یقوموا بالمعالجه قدر الامکان، وفی حال ترک الانقاذ فانه لا یمکن الحکم بضمان تارک الانقاذ علی الرغم من ان الشخص قد ارتکب معصیه.
It is difficult to discern the religious and legal duty to save the lives of those trapped or to save the lives of rescuers in dangerous situations that seriously threaten the life or physical health of the rescuers. This research has reviewed the reasons and jurisprudential documents in a descriptive-analytical method and concluded different rulings by rereading the evidence of venturous search and rescue in different situations. Rescue and treatment in the case of equality of lives are not obligatory, because both of the lives must be saved. It is not obligatory, according to the necessity of the Hadith (“News” or “Story”) of “prohibition of detriment (Arabic: لا ضرر, Hadith of harm)” and the generalization of harmful worships and food to the situation of physical harm, on the savior to suffer the harm in the absence of protective equipment for the purpose of treating and repel the harm from others. However, according to the absoluteness of the proofs of search and rescue, preference (Arabic: رججان, Rujhan) and recommendation (Arabic: استحباب, Istihbab) were proved in these conditions. It is rejected to refer to the Hadith of “No Infectiousness (Arabic: لا عدوی)” in denying the contagion of disease and staying in the environment of the outbreak of the contagious disease. However, the rescuers in the field of medicine and nursing, in addition to having knowledge, expertise and equipment, according to the commitment, should provide treatment as much as possible as secondary necessity. However, it is not possible to sentence to the liability of a leaver of rescue in case of failing (abandoning) to rescue in these circumstances, although the leaver has committed a sin.
خلاصه ماشینی:
بنابراین دست زدن به کارهایی که احتمال و خوف خطر جانی دارد، مانند اقدام نجاتگران به نجات جان مصدوم و بیمار در موقعیت پرمخاطره را جایز نمیدانند؛ زیرا اقدام در این موقعیت، از کارهای قراردهنده در معرض هلاکت بلکه منجر به هلاکت محسوب میشود.
لکن تحقیق آن است که این حرمت به صورت مطلق ثابت نیست؛ یعنی در غیر از آنجا که جان خود را به هلاکت برساند یا آنجا که در شریعت مقدسه مبغوض شمرده شده، مانند قطع اعضا و مانند آن، حرام نیست؛ زیرا عقل منعی نمیبیند که انسان به خاطر یک غرض عقلایی، متحمل ضرری در بدنش شود؛ بلکه سیره عقلا این گونه است، آنها برای تجارت سفر میکنند، در حالی که به خاطر گرما و سرما متضرر میشوند، ضرر هم به اندازهای است که اگر حکم شرعی چنین ضرری داشت، آن حکم با قاعده ”لاضرر“ رفع میشد.
بنابراین در ضرر ناشی از امداد و درمان، بسته به نوع آن، احکام متفاوتی لازم میآید؛ در شرایط کمضرر و دوران میان نجات دیگران از مرگ و حفظ خود از آسیب و بیماری جزئی ـ مانند تحمل سرما در برف و یخبندانـ ، نجاتگران ملزم به نجات و درمانگری میباشند؛ همچنین است در صورت ضرر ناشی از خستگی متعارف؛ اما در صورت خستگی شدید و ناتوانی از ادامه امدادگری، ضرر جسمانیِ قابل توجهی وارد میشود و امدادگر تکلیف وجوبی ندارد.
از روایات باب علاج نیز این گونه استفاده میشود که معالجه لازم است؛ بلکه حتی پیشگیری از بیماری واجب است، تا جایی که محرمات نیز مورد ترخیص شارع قرار گرفته است: «لَیْسَ شَیْءٌ مِمَّا حَرَّمَ اللّٰه إِلَّا وَقَدْ أَحَلَّهُ لِمَنِ اضْطُرَّ إِلَیْهِ» (طوسی، 1364: 3/177) و در جایی که علاج منحصر به حرام باشد، مجاز دانسته شده است.