چکیده:
در این پژوهش، ضمن تعاریف جامع و روشن از عناصر داستانی، به شیوهی توصیفی-تحلیلی به «بررسی شیوة داستانپردازی و ساختار روایی مثنویهای خلدبرین، ناظر و منظور و فرهاد و شیرین وحشی بافقی و تطبیق آن با معیارهای داستانپردازی ادب معاصر» پرداخته شده است . یافتههای پژوهش نشان میدهد در آثار وحشی، عناصر داستانی در خدمت پیشبرد داستانها به کار گرفته شدهاند و طرحی مبتنی بر روابط علی، آنها را از آغاز تا پایان، استحکام میبخشد. از این رو سلسله منظم حوادث و روابط علی و معلولی بین آنها، خواننده را ترغیب به ادامه داستان میکند؛ وحشی بافقی در سرودن فرهاد و شیرین به کیفیت عناصر و انسجام آن بیشتر از منظومههای دیگر نظر داشته است. در بررسی شیوة داستانپردازی، کیفیت بهرهگیری از عناصری چون: طرح، شخصیتپردازی، مناظره و گفتگو، زاویه دید، درونمایه و در ساختار روایی، ابزارهایی چون: توصیف، تغییر در زاویه دید، کشمکش، گرهافکنی، تنوع در گفتگو، صحنهپردازی و شیوههایی از این نوع، از دیدگاه داستان پرداری معاصر مورد بررسی است.
In this research, in addition to comprehensive and clear definitions of story elements, in a descriptive-analytical way, "examining the style of storytelling and the narrative structure of the Masnavis of Khaldbarin, Nazer, Manzoor, Farhad, and Shirin Vahshi Bafghi and comparing it with the standards of contemporary literature" . The findings of the research show that in the wild works, story elements are used to advance the stories, and a design based on causal relationships strengthens them from the beginning to the end. Therefore, the orderly series of events and causal relationships between them encourage the reader to continue the story; In composing Farhad and Shirin, Vahshey Bafghi paid more attention to the quality of elements and its coherence than other poems. In examining the style of storytelling, the quality of using elements such as: plot, characterization, debate and conversation, point of view, theme, and in the narrative structure, tools such as: description, change in point of view, conflict, knotting, diversity in dialogue, staging and methods of This type is examined from the point of view of contemporary storytelling.
خلاصه ماشینی:
در اين رساله ضمن تعاريف جامع و روشن از عناصر داستاني، به شيوه ي توصيفي ـ تحليلي به «بررسي شيوة داستان پردازي و ساختار روايي مثنويهاي خلدبرين ، ناظر و منظور و فرهاد و شيرين وحشي بافقي و تطبيق آن با معيارهاي داستان پردازي ادب معاصر» پرداخته شده است .
يافته هاي پژوهش نشان ميدهد در آثار وحشي ، عناصر داستاني در خدمت پيشبرد داستان ها به کار گرفته شده اند و طرحي مبتني بر روابط علي ، آنها را از آغاز تا پايان ، استحکام ميبخشد.
از اين رو سلسله منظم حوادث و روابط علي و معلولي بين آنها خواننده را ترغيب به ادامه داستان ميکند؛ وحشي بافقي در سرودن فرهاد و شيرين به کيفيت عناصر و انسجام آن بيشتر از منظومه هاي ديگر نظر داشته است .
در ساختار روايي ابزارهايي چون توصيف ، تغيير در زاويه ديد، کشمکش ، گره افکني، تنوع در گفتگو،صحنه پردازي و شيوه هايي از اين نوع ، از ديدگاه داستان پرداري معاصر مورد بررسي قرارگرفته و نتايجي از اين قبيل حاصل شده است : اگرچه قصد اصلي وحشي داستان پردازي به معناي امروزي آن نبوده از «داستان » تنها به عنوان ابزاري جهت بيان اهداف و انديشه هاي خويش استفاده کرده است .
اسلوب داستان پردازي و ساختار روايي مثنويهاي خلدبرين ، ناظر و منظور و فرهاد و شيرين وحشي بافقي چگونه است ؟ و آيا با معيارهاي داستان پردازي ادب معاصر مطابقت دارد؟ ٢.