چکیده:
ساقینامه از انواع ادبیای است که شعرای فارسیگوی بسیاری در گفتنِ این نوع طبعآزمایی کردهاند. نظامی و حافظ معروفترین گویندگان ساقینامه هستند و ساقینامهگویان دیگر، همه در سرودن این نوع شعر از آن دو الگو گرفتهاند، چنانکه عموماً آنانکه ساقینامة خود را ضمن منظومههایشان گفتهاند از نظامی و آنانکه ساقینامة مستقل یا با موضوعات اجتماعی و تفکر خیامیِ غالب سرودهاند، از حافظ متأثر بودهاند. البته حافظ به قرائن بسیار، هم در ساخت و هم در مضمون و معانیِ ساقینامه و مغنینامه، بسیار به نظامی نظر داشته است. در این مقاله به مقایسۀ ساقینامه و مغنینامۀ حافظ با نظامی پرداخته شده است. از نتایج مهم این تحقیق آن است که اثرپذیری شاعر شیراز از ساقینامة نظامی -برخلاف تصور- چنانکه تعابیر تشبیهی، استعاری و مفاهیم پارادوکسی مربوط به می و ملزوماتش در کل غزلیات حافظ نشان میدهد، بیشتر در غزل او دیده میشود تا ساقینامهاش؛ دیگر اینکه حافظ برخلاف کلیگویی برخی نویسندگان، از خواجو در ترکیبات و یادکرد گذشته و از عراقی در توجه به مفاهیم عرفانی و استقلال ساقینامهاش متأثر بوده است و میان ساقینامة حافظ و نظامی، با وجود مشابهات بسیار، تفاوتهایی نیز وجود دارد که این نوشتار به شیوۀ توصیفی-تحلیلی به این موارد نیز پرداخته است.
Saqinameh is one of the literary types that many poets have experimented in saying this type throughout the history of Persian literature. Nezami and Hafez are the most famous narrators of Saqinameh, and other Saqinameh speakers have all adopted these two models in writing this type of poetry, as generally those who have recited their Saqinameh as part of their poems have been influenced by Nezami, and those who have written Saqinameh independently or with social issues and dominant Khayami thinking have been influenced by Hafez. Of course, Hafez himself is influenced by Nezami in this poetic style. Hafez had a very Nezami opinion both in the construction and in the content and meanings of Saqinameh and Moghaninameh. In this article, we have compared Saqinameh and Moghaninameh of Hafez with Nezami in a precise way and free from generalizations.One of the important results of this research is that Hafez's effectiveness of Nezami's Saqinameh, contrary to everyone's opinion, and as shown by similes, metaphors and paradoxical concepts related to May and its essentials in all of Hafez's sonnets, is seen more in his sonnets than in his Saqinameh; Another thing is that, contrary to the generalization of some writers, Hafez was influenced by Khaju in past compositions and memory and by Eraqi in regard to the mystical concepts and independence of his Saqinameh, and between Hafez and Nezami's Saqinameh, despite many similarities, there are also differences that this writing style Analytical and descriptive has also dealt with these cases.
خلاصه ماشینی:
از نتایج مهم این تحقیق آن است که اثرپذیری شاعر شیراز از ساقینامۀ نظامی -برخلاف تصور- چنان که تعابیر تشبیهی، استعاری و مفاهیم پارادوکسی مربوط به می و ملزوماتش در کل غزلیات حافظ نشان میدهد، بیشتر در غزل او دیده میشود تا ساقینامه اش ؛ دیگر اینکه حافظ برخلاف کلیگویی برخی نویسندگان ، از خواجو در ترکیبات و یادکرد گذشته و از عراقی در توجه به مفاهیم عرفانی و استقلال ساقینامه اش متأثر بوده است و میان ساقینامۀ حافظ و نظامی، با وجود مشابهات بسیار، تفاوت هایی نیز وجود دارد که این نوشتار به شیوۀ توصیفی-تحلیلی به این موارد نیز پرداخته است .
کلیاتی در باب ساقینامه ساقینامه یکی از انواع شعر فارسی است که بیشتر در قالب مثنوی و در بحر متقارب سروده شده ، شاعر در آن ساقی را خطاب قرار میدهد و «با خواستن باده از ساقی و تکلیفِ سرودن و نواختن کردن به مغّنی، مکنونات خاطر خود را دربارۀ دنیای فانی و بیاعتباری مقام و منصب ظاهری و کج روی چرخ و ناهنجاری روزگار و نگونی بخت و بیوفایی یار و جفای اغیار و دورویی ابناء زمان و صفای دل و مذمت زاهدان ریایی و مانند اینها آشکار میسازد و ضمن بیان این مطالب ، کلمات حکمت آمیز و نکات عبرت انگیز نیز بر آن میافزاید» (گلچین معانی، ١٣٦٨ :١).
هر دو مغنینامه در قالب مثنوی و بحر متقارب گفته شده ، جدا از ساقینامۀ آنهاست ؛ نظامی ابیات خطابی خود به مغنی را در ٢٨ دو بیت و در آغاز هر بخشِ داستان اقبالنامه آورده ولی مغنینامۀ حافظ یک شعر مستقل در ٢٧ بیت ١٨ (براساس نسخۀ قزوینی و غنی) و البته در ادامۀ ساقی نامۀ اوست که به طور متمرکز و خطاب به مغنی سروده شده است .