چکیده:
یکی از عناصر اصلی تمدن جدید غربی که عالم و آدم را فرا گرفته است، علم مدرن غربی است. علم مدرن که از جمله آن علوم انسانی است؛ دارای بنیان های معرفت شناختی، هستی شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی خاص به خود است و در آن ریشه دارد. لازمه پذیرش این علوم، تن دادن به این مبانی و پیش فرض هاست. این تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی در صدد است در مرحله نخست به شناسایی این مبانی و در مرحله دوم بر اساس اندیشه های علامه مصباح یزدی به نقد و بررسی مبانی هستی شناختی علم مدرن بپردازد. نتایج حاصله حکایت از آن دارد که علم مدرن دارای مبانی هستی شناختی چون طبیعت گرایی، تسلط بر طبیعت، طبیعت منبع ابزار و وسایل، قدرت آفرینی طبیعت، تلقی مکانیکی از طبیعت، نفی حکمت و غایت از طبیعت است و تمامی این پیش فرض ها از دیدگاه علامه مصباح یزدی دچار اشکالات متعدد و درنتیجه ناپذیرفتنی است.
خلاصه ماشینی:
نتايج حاصله حکايت از آن دارد که علم مدرن داراي مباني هستيشناختي چون طبيعتگرايي، تسلط بر طبيعت، طبيعت منبع ابزار و وسایل، قدرتآفريني طبيعت، تلقي مکانيکي از طبيعت، نفي حکمت و غايت از طبيعت است و تمامي اين پيشفرضها از ديدگاه علامه مصباح يزدي دچار اشکالات متعدد و درنتيجه ناپذیرفتنی است.
3. اعتقاد به امور ماوراي طبيعت و تئوري آفرينش برآمده از جهل بشر نيست: از نظر علامه مصباح يزدي علت اينکه عدهاي امور ماوراي طبيعت مخصوصاً وجود خدا و تئوري آفرينش را رد ميکنند، اين است که آنها معتقدند باور به خلق تمام موجودات طبيعي توسط خالقي وراي ماده، برآمده از نشناختن علل و اسباب مادي است؛ اما ايشان میگویند: علت طرح اين نظریات، نشاختن علل و اسباب مادي نبوده و نيست تا با شناخت نظام اسباب و مسببات مادي در اثر پيشرفت علوم تجربي ديگر جايي براي نظريه «خلق» پديدهها و وابستگي آنها به اراده الهي باقي نماند؛ بلکه بحث بر سر اين است که جهان ماده با همه پيوندههايي که ميان پديدههاي آن برقرار است چه آنهايي که تاکنون شناخته شده و چه آنهايي که هنوز هم ناشناخته مانده است، وابسته به موجودي وراي طبيعت ماده هست يا نه؟ يعني چه ما به نظام اسباب و مسبّبات دست پيدا بکنيم و بتوانيم روابط بين موجودات را به صورتي مادي تحليل و تبيين بکنيم و چه نکنيم، اين سؤال مطرح است که آيا تمام امور و موجودات مادي وابسته به موجودي وراي ماده هست يا نه؟ و دانستن يا ندانستن علل و عوامل و روابط بين پديدههاي مادي ربطي به اين سؤال پيدا نميکند تا بتوان مدعي شد که قائل شدن به تئوري آفرينش و معتقد شدن به امور ماوراي طبيعت زاييده جهل بشر به علل و اسباب مادي است (همان، ص 17).