چکیده:
مسئله کانونی این مقاله، توصیف و تحلیل تمایزات دو مقوله حجاب فقهی و عفاف اخلاقی است. این دو در پیشینهٔ پژوهشی تمایز روشنی ندارند و به تبَع، در قوانین اجتماعی یکسانانگاری شدهاند. این مقاله با روش توصیفی۔ تحلیلی و انتقادی و با مراجعه به منابع کتابخانهای، از هفت تمایز عمده میان این دو مفهوم سخن خواهد گفت. «حجاب» به معنای پوشش بدن بانوان، تکلیفی بیرونی و وظیفهای فقهی است، اما «عفاف» به معنای خویشتنداری در مسائل جنسی، امری درونی و فضیلتی اخلاقی است. همه زنان و مردان موظف به انجام رفتارهای عفیفانهاند، اما همه زنان مکلف به رعایت حجاب نیستند. شاخص «حجاب»، امری کمّی و قابلاندازهگیری است، اما شاخص «عفاف» امری کیفی و وابسته به فرهنگ است. «عفاف» وظیفهای عقلپذیر با توجیه پیشینی است، اما «حجاب» بهخودیخود، تکلیفی عقلگریز با توجیه پسینی است. «عفاف»، مصالح و مفاسدی برای جامعه دارد و در نتیجه، تکلیفی اجتماعی است، اما «حجاب» بهخودیخود و صرفِ نظر از موارد انطباق با «عفاف» مصالح اجتماعی ندارد و از باب مراعات دستورات تعبدی برای فرد مفید است.
This paper’s central aim is to analyze fully the distinctions between the jurisprudential concept of veil and the moral concept of chastity. This difference has not been clearly explained in the literature and they have been mistakenly taken for one another in social rules. Adopting a descriptive, analytical, and critical method in the form of library research, the present research seeks to draw seven main distinctions between them. While “veil” in the sense of women’s body covering is an external jurisprudential obligation, “chastity” in the sense of abstinence in regard to sexual activities is an internal moral virtue. Every man and woman is obliged to perform chaste actions whereas every woman is not obliged to wear a veil. “Veil” can be seen as a quantitative measurable indicator but “chastity” can be seen as a qualitative cultural indicator. “Chastity” is a rational duty with a priori justification; in contrast, “veil” is a duty unconcerned with rationality which can be justified a posteriori. “Chastity” has advantages and disadvantages for society and thus is a social duty; on the contrary, “veil” as such does not have social advantages regardless of its overlap with “chastity” and it is useful for a person to wear a veil only because of the obedience of divine commands.
خلاصه ماشینی:
افزون بـر ايـن ، برخي از نويسندگان مجموعه قوانين در حوزه عفاف و حجاب را در کتابي گـرد آورده انـد کـه در ايـن کتاب ۲۰۸ مرتبه از تعبير «عفاف و حجاب » و ۴۲ مرتبه از تعبير «حجاب و عفـاف » اسـتفاده شـده است (بادران ، ۱۳۹۷)، بدون اينکه مرزبندي دقيق و روشني ميان اين دو مقوله شود.
تکليف مشترک براي زن و مرد، پوشاندن عورتين (پشت و جلوي انسان ) اسـت و اين حکم تنها در خصوص همسران استثناء شده است و الا حتي انسـان هايي کـه بـه هـم محـرم هستند - مانند مادر و فرزند - نيز بايد اين حد از پوشش را رعايت کنند، امـا تکليـف مخـتص بـه زنان که مردان نسبت به آن وظيفه شرعي ندارند، از اين قرار است ، «بر زن واجب اسـت کـه تمـام بدن خود را از غير همسر و مردان محرم خود بپوشاند، مگر صورت و دسـت ها تـا مـچ ؛ به شـرط عدم وجود لذت جنسي » (يزدي، بيتا، ج ۲، ص ۳۱۶).
حتي همسران نيز در روابط زناشويي خود مکلف بـه رعايـت عفـاف هسـتند و بـه همين دليل است که تمام صورت هاي کام جويي جنسي از نظر اخلاقي و فقهي روا نيست (علامـه مجلسي، ۱۳۶۹، ص ۱۲۵–۱۳۳؛ يزدي، بيتا، ج ۵، ص ۵۰۳) و ايـن در حـالي اسـت کـه «حجـاب فقهـي » استثنائات فراواني دارد و دايرٔه مکلفين بـه آن کوچـک تر و محـدودتر اسـت .