چکیده:
آیة اللّه محمد تقی مصباح یزدی دیدگاه رایج فلاسفه در مورد ابتنای قضایای اخلاقی بر مشهورات و نیز دیدگاه علامه طباطبایی در مورد ابتنای قضایای اخلاقی بر قضایای اعتباری و برساختۀ بشری را نمیپذیرد و تلاش میکند نشان دهد که قضایای اخلاقی ریشه در واقعیتها دارند و مقصود فلاسفه هم از مشهوری دانستن قضایای اخلاقی، اعتبار این قضایا تنها به دلیل شهرت نیست. آیة اللّه مصباح یزدی، نظریۀ متکلمین در مورد بداهت حُسن و قبح قضایای اخلاقی را نیز نمیپذیرد و معتقد است حتی اصولی نظیر حُسن عدالت، بینیاز از استدلال نیست. ایشان بر این باورند که معیار خوبی یا بدی افعال و اعتبار قضایای اخلاقی، تناسب آنها با هدف نهایی و کمال حقیقی انسان است. در این مقاله با روش تحلیلی و تطبیقی، ضمن تبیین دیدگاه آیة اللّه مصباح یزدی دربارۀ معیار اعتبار قضایای اخلاقی، افزون بر سنجش سازگاری دیدگاه ایشان در دفاع از فلاسفه با عبارات فیلسوفان، به تحلیل و بررسی اعتبار دیدگاه ایشان پرداخته شده است.
Ayatollah Mesbah Yazdi's view on the criterion of the validity of moral propositions is a different view from the general Muslim philosophers and theologians. He does not accept the common view of philosophers on the basis of moral propositions on fame (Mashhurat), and also Allameh Tabatabai's view on the basis of moral propositions on human conventional statements, and tries to show that moral propositions are rooted in facts. Ayatollah Mesbah does not accept the theologians' theory of self-evidence of good and evil, and believes that even principles such as the good of justice and the evilness of oppression need argument. He believes that the criterion of good or bad actions and the validity of moral propositions is their proportionality with the ultimate goal and true perfection of man. In this article, by descriptive method and text analysis, while explaining Ayatollah Mesbah's view on the criterion of good and evil, first an attempt is made to assess the extent to which his view to defend philosophers is consistent with the expressions of philosophers themselves.
خلاصه ماشینی:
1577 چکيده آية الله محمد تقي مصباح يزدي ديدگاه رايج فلاسفه در مورد ابتناي قضاياي اخلاقـي بـر مشـهورات ونيـز ديـدگاه علامه طباطبايي در مورد ابتناي قضاياي اخلاقي بر قضاياي اعتباري و برساختۀ بشري را نميپـذيرد وتـلاش مـي کند نشان دهد که قضاياي اخلاقي ريشه در واقعيت ها دارند و مقصود فلاسفه هـم از مشـهوري دانسـتن قضـاياي اخلاقي ، اعتبار اين قضايا تنها به دليل شهرت نيست .
به لحاظ پيشينه ، اگر چه برخي از مقالات اشاره اي به ديدگاه آية اللـه مصـباح راجـع بـه ارزش اخلاقي داشته اند (ترکاشوند، ۱۳۹۰؛ عبداللهي ، محمدي ، ۱۳۹۳)، اما نوآوري اين مقاله اين است که نشـان ميدهد: اولا دفاع آية الله مصباح از ديدگاه فلاسفه با برخي مشکلات مواجه است .
قرينۀ ديگري که آية اللـه مصـباح بـه آن اشـاره ميکند اين است که ابن سينا علم اخلاق را از جملۀ اموري ميداند که بايد در فلسفه از آن بحـث شود؛ با توجه به اين که تنها امور ناظر به واقع در فلسـفه بحـث ميشـوند، ايـن نتيجـه را ميتـوان گرفت که از نگاه ابن سينا، اين قضايا افـزون بـر شـهرت ، اعتبـار واقعـي و نفـس الامـري دارنـد (مصباح يزدي، ۱۳۸۶ ب ، ص ۱۳۱).
در واقع ، ميتوان گفت دو نظريه راجع به ديدگاه فلاسفه پيرامون حسن و قبح افعال وجود دارد: الف ) نظريۀ اول که انديشمنداني چون محقق اصـفهاني (محقـق اصـفهاني، ۱۴۲۹، ج ۳، ص ۳۳۴) و آية الله جعفر سبحاني (سبحاني، ۱۳۸۸، ج ۱، ص ۲۳۹) از آن دفاع ميکنند اين است که مطابق ديـدگاه فلاسفه ، قضاياي اخلاقي هيچ معياري جز شهرت ندارنـد و بـه اصـطلاح «مشـهورات بـالمعني الاخص » هستند.