چکیده:
زمینه و هدف: پژوهش شیوههای نوین پلیسی در اقناعسازی شهروندان با تاکید بر ارتباطات انسانی با هدف شناسایی شیوههای نوین پلیس در اقناعسازی شهروندان میتواند در افزایش رضایتمندی آحاد مردم از عملکرد این نهاد موثر در فرایند امنیت عمومی گام بردارد. در واقع اقناعسازی شهروندان یک فرایند دوسویه است که در آن هر دو گروه پلیس و شهروندان به یک پیام نزدیک میشوند و آن را برای کوششی بهمنظور پاسخگویی به نیازها بهکار میبرند، در نتیجه شهروندان هرگز منفعل انگاشته نمیشوند، آنها یک مخاطب فعال هستند که ترغیبکنندهای را میجویند که به نیازهای آنها پاسخ گوید و نیروی پلیس نیز یک ترغیبکننده فعال است که میداند باید به نیازهای مخاطب توجه کند و با اتخاذ یک پیام و هدف معین به نیازهایش پاسخ دهد.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش، یک پژوهش آمیخته (محدود) از نوع کیفی و کمّی است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی، نخبگان و خبرگان دو حوزه ارتباطی اجتماعی و انتظامی برای رسیدن به اشباع نظری و در بخش کمّی 83 نفر از کارشناسان جامعه هدف با ویژگیهای مسئولیتی انتخاب شدند. روش نمونهگیری در بخش کیفی، روش نمونهگیری هدفمند و در مرحله کمّی تمامشماری است. ابزار جمعآوری دادهها مصاحبه نیمهساختاریافته با نخبگان در بخش کیفی و پرسشنامه در بخش کمّی است.
یافتهها: یافتهها نشان میدهد که، شیوههای نوین پلیسی در اقناعسازی شهروندان ارتباطات انسانی پلیس را در چهار حوزه؛ نوع ارتباطات، نوع تبلیغات، ابزارهای نوین و شیوههای نوین برشمردند. در مجموع با توجه به ضرایب بتاهای استاندارد نشده، ارتباطات انسانی پلیس با بتای 372/ 0= β، شیوههای نوین اقناعسازی با بتای 518/ 0= β، مخاطبشناسی پلیس با بتای 249/ 0= β، تبلیغات پلیس با بتای 429/ 0= β و در نهایت ابزارهای اقناعسازی با بتای 574/ 0= β در تبیین اقناعسازی سهم معنیداری دارند.
نتایج: نتایج نشان داد که شیوههای نوین پلیسی در اقناعسازی شهروندان باید با اولویت ارتباطات با اقشار جوان و مشارکت با سازمانها و بهرهگیری از تبلیغات در رسانههای جمعی و اجتماعی، استفاده از تکنیک تصویرسازی بهینه، توسل به خوشنامی و توسل به حقایق نسبی در پدیدههای امنیتی همراه باشد.
Background and purpose: Investigating new techniques of police in persuading citizens by emphasizing human relations could increase people's satisfaction with police performance in public security. In fact, citizen persuasion is a two-way operation in which both police and citizens approach a message and employ it for responding to demands. As a result, citizens are never considered to be passive; instead, they are active individuals. They look for a motivator who responds to their needs. Also, police are active motivators who know that they must pay attention to the needs of audience and respond to them by embracing a straightforward message and goal. Method: This work is practical in terms of purpose, and it is a mixed (limited) qualitative and quantitative survey in terms of method. The statistical population in the qualitative part is the elites and experts of two social and law enforcement fields to reach theoretical saturation. Also, in the quantitative part, 83 experts from the objective society with responsible characteristics were selected. The sampling method in qualitative part is purposeful and in quantitative part is all counting. The data collection tool is a semi-structured interview with elites in qualitative part and a questionnaire in quantitative part. Findings: The findings indicate that modern methods of police in persuading citizens are counted in four areas: communication type, advertising type, new tools, and new methods. According to the unstandardized beta coefficients, police human relations with β=0.372, new methods of persuasion with β=0.518, police audience orientation with β=0.249, police advertising with β=0.429, and tool persuasion factors with β = 0.574 have a significant contribution in developing persuasion. Results: The results demonstrated that new methods of police in persuading citizens should prioritize relations with young people, cooperation with organizations, advertisements in social media, optimal imaging techniques, inducement to fame, and appeal to relative facts in security phenomena.
خلاصه ماشینی:
یافته هـای ایـن پـژوهش نشـان مـی دهـد کـه در وجـه ایجـابی ، تـلاش برای آمـوزش آحـاد پلـیس جهـت برخـورد صـحیح و سـازنده بـا شـهروندان، برقـراری روابــط اجتمــاعی گســترده بــا اقشــار مختلــف اجتمــاعی ، تشــویق مــردم بــه رفتــار قانونمند و هم چنین آموزش قوانین و مقررات شهروندی مورد توجه است .
یافتـه هـای ایـن پــژوهش نشان می دهـد کـه عوامـل اقتصـادی ، اجتمـاعی ، محیطـی ، روحـی و روانـی بـه میـزان ٩١ درصــد بــر مهــارتهــای اجتمــاعی کارکنــان پلــیس راهــور تهــران بــزرگ تغییــر ایجــاد مــی کنــد و ایــن تغییــر مثبــت و معنــادار اســت .
مبانی نظری پژوهش اقنـاعسـازی: برخـی اقنـاعسـازی را فراینـدی ارتبـاطی مـی داننـد کـه هـدف آن نفوذ گیرنده پیام است ، به این معنی کـه یـک پیـام ترغیبـی یـک نظـر یـا رفتـار را بـه شــکلی داوطلبانــه بــه گیرنــده ارائــه مــیدهــد و انتظــار مــیرود کــه ایــن پیــام در مخاطب یا گیرنده پیام مـؤثر واقـع شـود.
به باور «کـازنو» هـر چـه اسـتدلالهـا در ارائـه پیـام قـویتـر باشـند و از سوی منابع معتبـر نیـز مطـرح شـوند، اثرگـذاری آن بـر مخاطبـان بـیش تـر اسـت و ایــن مــی توانــد بــه عنــوان راهکــاری بــرای پلــیس و رســانه هــای پلیســی باشــد تــا از طریـق آن و هـدفمنــد کـردن آن بــه اهـداف اقنــاعی و ترغیبـی خــود درسـت یازنــد (کازنو، ١٣٨٤، صص ١٠٨-١٠٢).
اهمیــت اقنــاع در تبلیــغ بــه حــدی اســت کــه دائــره المعــارف بــین المللــی در تعریــف تبلیغــات، تبلیــغ را وابســته بــه اقنــاع دانســته و تبلیغــات را تلاشی در چارچوب ارتباطات اقناعگر کـه بـا انگیـزه تـأثیر بـر دیـدگاه و رفتـار افـراد برای رسیدن بـه اهـداف مـورد نظـر مبّلـغ ، برنامـه ریـزی شـده اسـت (دائـره المعـارف بـین المللـی، ١٩٧٥، ص ٩٧) معرفـی مـی کنـد.