چکیده:
با اینکه ضربالمثل بهعنوان یک آرایه ادبی در نظر گرفته میشود؛ کمتر از منظر ظرفیتها و
گونهشناسی آرایههای ادبی به کاررفته در آن. مورد توجه قرار گرفته است؛ به این ترتیسب. مطالصه
حاضر با هدف بررسی و شناسایی آرایههای ادبی در ضربالمثلهای ترکی آذری و فارسی صورت
گرفته و به این منظور دادهها از کتابهای کلامین جمالی (۱۳۸۸) و فرهنگ مثلهای فارسی و
انگلیسی (۱۳۷۹) جمعآوری شدهاند. پس از آن نیز پژوهشگران با تحلیل محتوایی به شناسایی
آرایههای ادبی به کاررفته پرداختهاند. یافتهها نشان میدهد که از مجموع ۱۲۰ ضربالمثل بررسی شده
در این مقاله انواع تقابل واژگانی» جفتهای کمینه. واجآرایی و تکرار واژگانی از جمله آرایههای
ادبی با بسامد بالا در ضربالمثلهای فارسی و ترکی آذری بودهاند که باعث آهنگین شدن
ضربالمثلها و یه یادسپاری آسان آنها شده است.. بررسی آرایههای ادبی یاشت شده در
ضربالمثلهای انگلیسی نیز حاکی از وجود تمامی آرایهها در این ضربالمثلهاست که نشان از
به کارگیری آرایههای یکسان از سوی گویندگان ضربالمثلها در زبانهای مختلف برای انتشال
تجربیات به نسلهای آتی دارد.
خلاصه ماشینی:
بررسي آرايه هاي ادبي در ضرب المثل هاي ترکي آذري و فارسي (تاريخ دريافت : ١٤٠١/١١/٥، تاريخ پذيرش : ١٤٠١/١٢/١) 1 ماندانا کلاهدوز محمدي 2 مينا کلاهدوز محمدي چکيده با اينکه ضرب المثل به عنوان يک آرايه ادبـي در نظـر گرفتـه مي شـود؛ کمتـر از منظـر ظرفيت هـا و گونه شناسي آرايه هاي ادبي به کاررفته در آن ، مورد توجه قرار گرفته است ؛ بـه ايـن ترتيـب ، مطالعـه حاضر با هدف بررسي و شناسايي آرايه هاي ادبي در ضرب المثل هاي ترکي آذري و فارسي صـورت گرفته و به اين منظور، داده ها از کتاب هاي کلامـين جمـالي (١٣٨٨) و فرهنـگ مثل هـاي فارسـي و انگليسي (١٣٧٦) جمع آوري شده اند.
مقدمه ادبيات را ميتوان در يک دسته بندي کلي، به دو نوع شفاهي و مکتـوب طبقه بنـدي کـرد؛ ادبيات شفاهي ضرب المثل ها را نيز در بر ميگيرد که آينه احساسـات ، تفکـرات ، انديشـه ها و مسائل مختلف فرهنگي و اجتماعي جامعه ها تلقي ميشـوند و نشـان دهنده خصوصـيت ها و ويژگي هاي مثبت و به ويژه منفي جامعه انساني هستند و بخـش مهمـي از گنجينـه زبـان بـه شمار مي روند (معظمي ، ١٣٨٩)؛ بنابراين قدمت اين نوع از ادبيات شـفاهي يشـتر از ادبيـات مکتوب است (ذوالفقاري ، ١٣٨٧).
به کارگيري چندين آرايه ادبي را در ضرب المثل هاي ترکي آذري نيز مي تـوان يافـت چنان که در مثال زير تکرار و تقابل هر دو به کار گرفته شده اند: ١٢٠.