چکیده:
بسیاری از انسانها بعد از مدتی، اثر ناپسندی که جبهه باطل از طریق فضای مجازی بر آنها و زندگیشان گذاشته را متوجه میشوند؛ اما نمیدانند که چگونه این تغییرات سوء در آنها پدید آمده است. سوال اصلی این نوشتار این است که جبهه باطل این اثرات را با چه روشهایی روی انسانها و جوامع انسانی ایجاد میکند؟ شناخت این روشها کمک شایانی به تشخیص نوع تربیت او سر صحنه واقعیت میکند. برای پی بردن به روشهای مذکور و تحلیل کارکرد آنها، هم از عینک تجربه استفاده شده و هم از پنجره دین به این مقوله نگاه شده است. دو روش تلقین و تقلید (الگوپردازی)، روشهای عمدهای هستند که جبهه باطل در مسیر تربیت وهمانی و باطل خود از آن استفاده میکند. نقش سلبریتیها و همچنین هدفی که دشمن از بمباران اطلاعات دارد در اینجا مشخص میشود. جالب آنجاست که جدای از علم روان شناسی و جامعه شناسی روز، نظر اسلام و متن آیات و روایات نشان میدهد که این دو روش در نظر خداوند نیز از روشهای عمده برای تربیت الهی حساب میشوند.
خلاصه ماشینی:
لازم به ذکر است که اين پژوهش در راستاي نشان دادن روشهايي است که جبهۀ باطل در فضاي مجازي و در تقابل تمدني خود با جبهۀ حق در راستاي تربيت باطل خويش از آنها استفاده ميکند.
موضوع مقاله نيز شناسايي روشهاي تربيتي است که جبهه باطل در بستر همين فضاي مجازي استفاده کرده و باعث تربيت باطل انسانها و جوامع میشود.
ايشان ضمن بيان نقشه دشمن براي تحريف يا همان واقعيتهاي مجازي که در بالا اشاره کرديم؛ ايستادگي در برابر تحريفها و ضدضربه شدن مقابل آنها را مساوي با بياثر شدن تحريمها عنوان کردند؛ بهنحوي که حتي تحريمها را هم براي عوض کردن ارادۀ مردم و ذيل جنگ ارادهها تعريف کردند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 10/5/1399).
اين روش يکي از روشهاي متني است که جبهه باطل به کمک آن سعي در تربيت وهماني در همۀ عرصههاي تهاجم فرهنگي خود و مخصوصاً در فضاي مجازي کرده است.
نقشه استکبار در الگوسازي واحد فرهنگي اما علت اين پديده چيست؟ چرا بهجاي اينکه علما، دانشمندان و مصلحان اجتماعي بهعنوان سلبريتي و الگوهاي جامعه ما قرار بگيرند، هنرمندان و بازيگراني که بعضاً تقيد خاصي نسبت به مذهب و حتي مليت و غيرت ملي خود ندارند، اين عنوان را يدک ميکشند؟ سؤال ديگري که ذهن انسان را بهخود مشغول ميکند و داراي اثر کاربردي ميباشد، آن است که سلبريتيها خودشان تحت الگوپذيري چه کسي بوده و با چه دستي هدايت ميشوند؟ ميتوان هر دو سؤال را با يک جمله جواب داد و آن حاکميت هنجارهاي فضاي مجازي بينالمللي نسبت به فضاي مجازي کشور خودمان است؛ امري که در صفحات پيش با نام جهانيسازي و تشکيل دهکدۀ واحد جهاني از آن نام برديم.