چکیده:
در اسلام معیار و ملاک ارزشها و فضایل اخلاقی ایمان و کفر است. هرچند این معیار کاملا روشن و بدیهی به نظر میرسد، اما همواره در طول تاریخ در آن ابهامهایی وجود داشته و بسترساز پیدایش مکاتب فکری و عقیدتی و انحرافاتی در اندیشه و عمل شده است. هرگاه ایمان، معیار سعادت مطرح میشود، مراد از «ایمان» محتوای دین از جمله ایمان به غیب، ایمان به ما انزل الله، ایمان به انبیاء و ملایکه و انبیای الهی است؛ چراکه دین شامل عقاید، اخلاق و احکام میباشد و هریک از احکام شامل احکام فردی، اجتماعی و خانوادگی است. ازاین رو، هر مسلمانی لازم است به همه محتوای دین ایمان و باور داشته باشد و مقتضی ایمان او، رفتار و عمل است.
خلاصه ماشینی:
اين ابهامها منحصر به بحثهاي لفظي و ادبي نبوده، بلکه در عمل نيز تأثيرهاي بسيار مهمي داشته است؛ زيرا گاهي همين ابهامها و اختلافها، که در تفسير بعضي مطالب و پاسخ به پارهاي سؤالات مربوط به ايمان و کفر مطرح شده، باعث انحرافات فکري، عقيدتي و رفتاري و تشکيل فرقههاي مختلف شده و جنگها، کشتارها و خونريزيهاي بسياري در پي داشته است (در اينباره، ر.
بنابراين وقتي ايمان به عنوان ملاک سعادت انسان مطرح ميشود، ايمان به اين امور منظور است؛ و چون اين امور با يکديگر محتواي دين را تشکيل ميدهند، بر اين اساس، ايمان به همة آنها مدنظر است.
قرآن در مقام معرفي دين، گاهي بر ريشهها، یعنی عقايد، که همان ايمان به خدا و روز قيامت و ما انزل الله است (اصولی که همة فرق و مذاهب اسلامي قبول دارند)، تکيه ميکند؛ گاه نيز در مقام پاسخ به شبهههايي است که دربارة بعضي از اين اصول مطرحاند که دراينباره بر پارهای مسائل ديگر نيز تکيه ميکند.
گاهي براي اينکه بيان کند عالم ديگري فراتر از اين عالم وجود دارد و مؤمنان بايد آن را بپذيرند، به عالم غيب اشاره ميکند و ميفرمايد: «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» (بقره: 3).
بر اين اساس، عقايد، اخلاق و احکام از امور اصلي ديناند که بر پايۀ آنها، ميتوان دين را مجموعهاي از باورها، ارزشها و کنشهايي دانست که براي سعادت حقيقي انسان ارائه شده است.
ولي راه کوتاهتري نيز براي معرفي اسلام هست؛ به اين بيان که اسلام به معناي تسليم است؛ يعني مسلمان بايد مطيع خداوند باشد.